رنگت روخدااااایی‌ کن

#پایان
Channel
Logo of the Telegram channel رنگت روخدااااایی‌ کن
@jomalate10rishteriPromote
11.22K
subscribers
34K
photos
10.2K
videos
2.98K
links
کانالی برا رسیدن به اندیشه برتر @seyyedz ادمین
To first message
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
#داستان_آموزنده_واقعی

#قسمت_آخر

6ماه ازعقدمون💍 گذشت...

آرمین هر دفعه همونطور باهام رفتار میکرد
وچندبارهم ازش سیلی خوردم 👋چون مثلاگفته بودنبایدفلان جا بری ومن به حرفش گوش نکرده بودم... اخلاقش خیلی تندبود سرهرچیزی سرم داد میزد،منم ازترسم نمیتونستم چیزی بگم
آرمین برام تبدیل به یه غول بی شاخ ودم شده بود👹
که حتی بعضی شبا کابوسش رو میدیدم
تااینکه یه روزفهمیدم با یک دختر رابطه برقرارکرده وبه پارتی های شبانه میره وکارش همینه که هوس بازی کنه ....
همسرسابقش هم به همین دلیل ازش جداشده بود...
بهش زنگ زدم وگفتم: چرابایکی دیگه رابطه برقرارکردی😡؟گفت: من همینم میخوای بخواه نمیخوای میتونی بری طلاق بگیری!!
باورم نمیشدچقدر پست بود قضیه رو به بابام گفتم ..
رفتیم باهمسرسابقش صحبت کردیم اولش راضی نمیشد...
اماوقتی گفتیم :که باچه ترفندی باعث ازدواج شده گفت :آرمین یه مرد هوسبازی هستش که مدام پارتی میره دست بزن هم داره 4 سال باهاش زندگی کردم دوستش داشتم اما اون فقط به فکر خودش بود آخرخسته شدم وطلاق گرفتم ..
گفت:نازنین اگرمیخوای زندگیت ازاین خرابترنشه قبل ازاینکه باهاش عروسی کنی وزیر یک سقف بری طلاقتوبگیرتوحیفی!!!
اون هیچ وقت درست نمیشه!!
با پدرم رفتم درخواست طلاق دادم ...
آرمین بدون هیچ مخالفتی طلاقم داد....
بعدازطلاق روحیه م رواز دست دادم 😔
یه مدت دانشگاه نمیرفتم وهمش تواتاقم بودم..
مگه من چه گناهی داشتم که آرمین بایدنصیبم میشد؟؟
خیلی داغون شدم...

یکسال ازطلاقم گذشت کم کم بااین واقعیت کناراومدم تااینکه امیرعلی👨‍💼 اومدخواستگاریم😍26سالش بود و دوسال پیش نامزدش براثرگازگرفتگی توخونشون فوت کرده بود...
من به امیرعلی همه چی رو وگفتم وحتی گفتم که رابطه ام باارمین درچه حدبوده...
امیرعلی شرایطم روقبول کردوباهم عقدکردیم💏
خیلی باآرمین فرق داره مهربون وسربه زیره..
اوایل نمیتونستم نزدیکش بشم چون خاطرات بدی ازآرمین توذهنم بودکه من روترسونده بود😢
به خواست امیرعلی رفتم پیش روانشناس وبعدازمدتی درمان شدم خداروشکرالان زندگی خوبی دارم
و بعدازماه مبارک رمضان عروسی من وامیرعلی هست 😍

بابام هم تمام بدهی هاش روبه آرمین صاف کردوالان وضعیت خوبی داره!!!
هیچ وقت آرمین روبخاطرنامردیش نمیبخشم همسرسابقش هم میگفت: حلالش نمیکنم؛ ثروتی که داره باعث شده هرکاری ک دوس داره انجام بده...
هنوز هم دنبال عیاشی وخوشگذرونیه وعین خیالش نیست که چی به سرمن وهمسرسابقش آورده.... امیدوارم روزی تقاص کارهاش روپس بده...

❤️ #پایان
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸

#سرگذشت واقعی #سارا

#قسمت_سی_و_سه_وپایانی

🌸از علی بود…
_سلام سارا  عه عه جدا شدی؟ وای سارا چقدر دلم برات تنگ شده بود بیا دوباره با هم باشیم… پشت مانیتور خشکم زد
شاخ درآورده بودم بهش مسیج دادم تو که با پریسا نامزد کرده بودی…. اره بابا اون بهم خورد الانم یه دوست دختر دارم که قراره باهاش ازدواج کنم…. حالم داشت ازش بهم میخورد
فقط گفتم
_ تو خائنی حالا برات فرقی نمیکنه به کی خیانت کنی منو داشتی با یکی دیگه بودی و الان با داشتن دوست دختر دنبال منی؟ دیگه هیچوقت به من مسیج نده ازت متنفرم …. بلاکش کردم  و خودم رو راحت کردم.
کم کم به فکر درس خوندن افتادم
دانشگاه قبول شدم و رفتم
دیگه دغدغه شهریه نداشتم
رشتمو بدون ترس انتخاب کردم
هم کار میکردم هم دانشگاه
تقریبا یک سال گذشته بود که از طریق گروه دوستام با کاوه آشنا شدم
اونم مثه من طلاق گرفته بود و بچه نداشت اینقدر قیافش بیبی فیس بود که نمیتونستی حدس بزنی مطلقس یه بار کنار هم نشسته بودیم شروع کرد صحبت کردن در مورد همسر قبلیش من دهنم باز مونده بود … گفتم
_مگه تو طلاق گرفتی؟
خندید گفت
_ آره بابا من ۲۰سالم که بود ازدواج کردم یک لحظه خندم گرفت
گفتم
_عه چه باحال پس دیوونه تر از من هم وجود داره ؟ دوتایی خندیدیم با وجود تفاوت هایی که داشتیم به هم علاقه مند شدیم و باور نمیشد که دوباره عاشق شدم این بار با عقل و درایت عشق واقعی که هم خودت رو با ارزش میبینی هم طرف مقابلت رو
کم کم موضوع رو به خانواده ها گفتیم و بعد از یکی دو سال رفت و آمد و سبک و سنگین کردن دیدیم بهترین انتخاب برای همدیگه هستیم.
بابا و مامان کاوه خیلی خوشحال بودن  وباباش مدام میگفت کاش ۸سال پیش با هم آشنا میشدین و حسرت میخورد ما چقدر به این کار باباش میخندیدیم …. با کمک بابای کاوه دی سال ۹۳ عقد کردیم و رفتیم سر خونه زندگیمون هم تجربه یه بار طلاق و هم بالا رفتن سن باعث شد که زندگی بهتری رو شروع کنم و پخته تر از قبل تصمیم بگیریم چندماهی هم هست داریم تدارکات بچه دار شدن رو میبینیم و از خدا میخوایم یه دختر تپل خوشگل بهمون بده ….
#پایان

🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸