#شهید_سید_مجتبی_حسینی مسیر برگشت بچه ها
تقریبا بسته شده بود,
با بی ام پی(نفربر) خودمان را به نزدیک روستای الخوابی رساندیم،
تقریبا الخوابی هم
#سقوط کرده بود...
دشمن با گلوله از ما استقبال میکرد...
باطری بیسیم اش تقریبا تمام شده بود, مجتبی,مجتبی! ابوعلی!!
مجتبی جان خودتون را به منبع آب برسونید ما انجا با بی ام پی (نفربر) منتظرتون هستیم.
صدای خش خش
#بیسیم بی رمقش آخرین جملات
#سید_مجتبی را به سختی به ما رساند...
هنوز آخرین کلماتش که از گلوی خسته و تشنه اش می امد تو گوشم میپیچید...
حاجی ما
#محاصره شدیم......
از ۲۰تا پرستو فقط ۳تامون سرپا هستیم.
و دیگر هیچ...
مجتبی مجتبی,ابوعلی....
مجتبی مجتبی,ابوعلی....
مجتبی مجتبی ابوعلی....
سیدمجتبی اگر صدای من را می شنوی شاسی بیسیم را فشار بده!
مجتبی مجتبی, ابوعلی....
مجتبی جان میدونم باطری بیسیم ات شارژ نداره!
اگر صدای من را می شنوی شاسی بیسیم را فشار بده!
سیدمجتبی جان اگر هنوز زنده ای شاسی بیسیم را فشار بده!
سیدمجتبی تورو خدا شاسی را فشار بده...
از بالا دیدیم که
#تکفیری ها سیدمجتبی را دوره کردن!
رسیدن بهش, دیگه داشت
#اسیر میشد!
وقتی خوب
#دشمن دورش جمع شد درست همان لحظه ای که
دشمن از به دام افتادن یکی از شیرمردان
#فاطمی خوشحال بود!!!
سیدمجتبی ضامن نارنجک هارو , رها کرد...
روحمان با یادش شاد و یادش گرامی...
@jnudabbas