این مراتب، امری ساده است لیکن مستلزم دقت مقام قضایی در چگونگی اخذ اظهارات میباشد و آنجا که عباراتی، نامفهوم یا چندپهلو و مبهم باشد، لازم است مقام قضایی ابتدا با پرسشهای متعدد بعدی، گفتار صریح مخاطب را کشف و آن را سپس ثبت در پرونده نماید.
در نقطه مقابل، آنجا که شاکی اعلام میدارد (متشاکی همسرم را تهدید به قتل کرده) تهدید نسبت به همسر شاکی واقع شده و مقام قضایی به دلیل ذیسمت نبودن شاکی، حق تعقیب و رسیدگی ندارد.
هرگاه شاکی اعلام دارد (مرا تهدید به قتل همسرم کردند) تهدید نسبت به شاکی محقق شده است و در اینجا زوجه شاکی، موضوع و واسطه تهدید شدن و ترسیدن شاکی میباشند.
هرگاه عدهای در جنایت مشارکت نمایند و جراحاتی بر مجنیعلیه وارد آورند، صرفا آندسته از جراحات که منجر به مرگ شده، موجب قصاص نفس مرتکب آن رفتار میشود...
گاه شاکی، خود نسبت به ارتکاب یا عدم ارتکاب جرم تردید دارد، مانند آنکه گمان میکند از میان این دو نفر، یکی اقدام به سرقت دوچرخه کرده، و یا فرضی که شاکی به همسایه خود ظنِ سرقت دارد و علیه وی طرحِ شکایت میکند. در این موارد نمیتوان شاکی را مفتری دانست.
بنابراین، مقام قضایی برای صدور قرار جلب به دادرسی، در اینجا باید تلقی و تصور شاکی را کشف نماید؛ به بیان سادهتر، جرم افترا، تنها در فرضی محقق میشود که شاکی از ابتدا میداند که متشاکی اصولا جرمی انجام نداده است و به انگیزه آزار و ایذاء وی (یا سایر قصود)، اقدام به طرح شکایتِ بیاساس نموده است.
بدین ترتیب، هرگاه شاکی ادعایی علیه متشاکی مطرح نموده که موفق به اثبات آن در دادگاه نشده، و در عین حال ادعای شاکی مبتنی بر ادعای قابل قبول باشد جرم افترا محقق نمیشود. مانند آنکه شاکی تصور کند شخصی دوچرخه وی را ربوده و شکایت سرقت مطرح کند و بعدا مشخص گردد که دوچرخه شاکی، توسط پدرش از ملک خارج شده است.
همچنین، خصوصیات فردیِ اشخاص و شرایط و زمان و مکان باید لحاظ شود. بدین ترتیب، هرگاه شرایط عمومی تهدید موجود نبوده یا از نظر مقام قضایی، رفتار مرتکب به شدت و حدتی نباشد که بتوان آن را تهدیدآمیز دانست، جرم تهدید محقق نمیشود.
با این حال، اگر شخص تهدیدکننده، از طریق این شگرد با ایجاد ترس در مخاطب، وی را مورد اکراه قرار داده و ضرر مالی یا شرافتی به وی رسانده یا از این طریق مال یا منفعتی بدست آورَد، رفتار وی جرم تلقی خواهد شد.
هرگاه شخصی، دیگری را تهدید به طرح شکایت کند، رفتار وی مصداق موضوع تهدید مقرر در قانون نیست چرا که دادگستری مرجع تظلمات است و اعلام قبلی مبنی بر قصدِ طرح شکایت، نافیِ اِعمال حق قانونی نمیباشد. تفاوتی نمیکند که شخص تهدیدکننده، واقعا محق باشد یا خیر.
در جرم خیانت در امانت، اضرار مالک یا متصرف قانونی، ضروری است ولو آنکه امینِ خیانتکار، نفعی از خیانت خود نبرده باشد.
به عنوان مثال، هرگاه امین، النگوی طلای امانی را به رودخانه پرت کند، اگرچه خود امین نفعی نبرده، لیکن موجب تضرر امانتگذار شده است و جرم خیانت در امانت محقق است.
تلف کردن شئ مورد امانت، از بین بردن تعمدیِ مال امانی است. (خرابکردن، شکستن، سوزاندن، مصرفکردن) مانند مواردی همچون سوزاندن کتاب یا خودرو، خراب کردن ساعت یا دوچرخه، شکستن آینه یا صندلی، مصرف کردن یک شیشه عسل امانی، و...