پیشه کردم عاشقی را و به دل پرداختم
کارِ گِل را وانهادم کارِ دل را ساختم
زندگی چون قافیه یکعمر بر من تنگ بود
عاقبت این هردو را یکروز یکجا باختم...
چون که با من غیرِ عشقِ این و آن حرفی نبود
حرفِ خود را در دهانِ این و آن انداختم
از سرِ خود باز کردم عشق را کمکم، ولی
باز خود را در کمندِ دلبران انداختم
خواجه دل را در کفِ ترکانِ شیرازی نهاد
من به پایِ لولیانِ اصفهان انداختم!
#جواد_زهتاب
🔹@Javad_Zehtab