View in Telegram
🔴 ‏شجره خبیثه هگل و جنون دیالکتیک: مردی که پشت پرده است، کشیش یا آخوند یا خاخامه. پرده، این حقیقت رو که به یک دین نگاه می‌کنید، پنهان می‌کنه، و هر کسی که میاد فکر می‌کنه که داره به دانش نگاه می‌کنه. خیر، به هیچ وجه اینطور نیست. وقتی پرده رو کنار بزنید، شما با دین تنها می‌مونید. و« پرده» ای که کنار زدید، همان «دیالکتیک» است. 🟢 دیالکتیک، پروسه پنهان سازی این حقیقته که شما با چیزی شبیه دین مواجه شدید. ایضا، دیالکتیک، پروسه ای حقه بازانه است که شما به این دین، ایمان بیاورید. مارکسیست ها و سوسیالیست ها‌ از شنیدن این حرف جیغ خواهند کشید که جنت خواه نمی‌فهمه، چون مارکس در کتاب سرمایه اش گفته که این خزعبلاتش، دین نیست، اونا به خدا ایمان ندارند و کاملا ماتریالیست هستن. اما این یک دینه و برام مهم نیست که پشت این «پرده» دیالکتیک چی پنهان شده، اما هرچی که هست از جنس دینه. 🔴 و به زودی اثباتش می‌کنم. مارکس تنها نیست، موسولینی و هیتلر هم عین همین مارکس هستند. دینی که در واقع با همان مدل ایمانی، به پرستش دولت رو میاره و دقیقا جبهه مقابل توحید هست که بندگی انسان دیگه من جمله دولت رو نباید کرد. در واقع، جبهه پرستش شیطان (دولت) و جبهه خداباوری با همین پرده «دیالکتیک» از هم جدا می‌شن. هیتلر و مارکس و موسولینی همه اشون پیرو این دین هستند که همه اشون از «دیالکتیک» برای پنهان کردن این حقیقت که در واقع پیرو یک پدیده ای از جنس ایمان و دین هستند، استفاده می‌کنند. دیالکتیک به ما می‌گه که چرا وقتی شما کتاب های این تیر و طایفه رو می‌خوونید، براتون عجیب و غریب به نظر میاد. وقتی کتاب نبرد من هیتلر یا سرمایه مارکس رو میخوونید، اولین چیزی که به ذهن میرسه اینه که «چرا اینا این شکلی نوشتن؟» «چرا از زبون عادی و ساده و شفاف استفاده نکردند؟» و «دیالکتیک» جواب سوالات شما رو میده: هرکسی که به دیالکتیک باور داره، بسیار بد می‌نویسه، و دلیل این که بد می‌نویسه اینه که هدف پیروان دیالکتیک، شرح واقعیات و حقایق نیست، بلکه هدف اصلی آن ها، پنهان کردن حقیقته. سخت نویسی، برای پنهان کردن حقیقته. اونا پرده هایی هستند که جلوی این شبه دین و شبه ایمان ایستادند. 🟢 وفاداران این دین، به این که یه خدای واقعی که مادی نیست و فیزیکی نیست و کاملا معنویه. اما اون خدا چیه؟ «ایده مطلق» یا «روح» که هگل بهش اشاره کرده یا هر چیز دیگه ای که دوست دارید بهش بگید. اونا ایمان دارند که خدای واقعی همه جا پخش شده و سپس خالق (دمیورژ) (یا همون شیطان) جهان مادی رو آفرید که زندانی باشه برای قطعات پخش شده خدا. (شبیه فیلم ماتریکس که ایجنت اسمیت یا همون دمیورژ، تلاش می‌کنه ما رو از اینکه بفهمیم کی هستیم دور کنه که در واقع خودمون خدا هستیم. ما نمی‌دونیم خدا هستیم ولی به محض اینکه بفهمیم، کدهای ماتریکس رو می‌بینیم و برنده میشیم) یعنی چی؟ یعنی جهان مادی و هر یک از مایی که داخلش هستیم، خرده هایی از «ایده» (خدا) هستیم. و هدف خدا -که همون هدف ماست- (این تیکه خیلی مهمه) اینه که همه امون به همدیگه بپیوندیم به صورت واحد و بفهمیم که ما خدا هستیم. در عمل، خدا سعی می‌کنه یادآوری کنه که خودش خداست! بنابراین، ما چطوری یادمون میاد که خدا هستیم؟ از طریق فهمیدن (بخوانید عرفان الهی divine gnosis) که خدا مادی نیست، او کاملا از جنس ایده و فکر و اندیشه است یا همون «ایده مطلق». بنابراین ما به دانش (یا همون عرفان الهی) نیاز داریم تا این ایده رو بفهمیم. دینی که اسمش در واقع گنوسی (غنوصی) میشه که البته هیچ فرقی با هرمسیه نداره. (اینکه اینا چی هستند، در واقع من بهشون می‌گم توله های شیطان). عین همون چیزی که تهش طرف ندای انا الحق سر می‌ده و خودش رو لایق تر از دیگران فرض می‌کنه که فهمیده خداست و در واقع بنده شیطان شده. در گنوسیزم هم میگن ما می‌فهمیم که ما خودمون خدا هستیم. و چطوری قراره این رو بفهمیم که «ما» خدا هستیم؟ با «دیالکتیک» «دیالکتیک» خودش رو منطق جا می‌زنه، کما اینکه در مناظره هم میلاد دخانچی بارها گفت منطق دیالکتیک و من گفتم تبیین دیالکتیک داریم نه منطق دیالکتیک، دیالکتیک خودش رو دانش و علم جا می‌زنه، ولی هیچکدوم نیست. دیالکتیک همون کیمیاگریه، همون جادوست، بی معنا و تهی و پوچه. و بله خیلیا به «دیالکتیک» باور دارند چون اینم از جنس ایمان و دین است. و در ادامه خواهم نوشت که چطور «کالکتیویسم» یا جمع گرایی (دین شیطانی)، حمله به آزادی های فردی (دین واقعی) و دولت پرستی و پذیرش بندگی انسان های دیگر در قالب دولت، و در نهایت این همه قتل و جنایت از پیروان دیالکتیک، از کجا در میاد. و چرا در مناظره با میلاد دخانچی گفتم، دیالکتیک، تهش خون ریزی و جنگ و نابودی تمدنه. پایان قسمت اول. @jannatkhah_ir
Telegram Center
Telegram Center
Channel