در این "عمری" که میدانی
فقط چندى تو "مهمانی"
به جان و دل تو "عاشق باش"
رفیقان را "مراقب باش"
مراقب باش که در "آنی"
دل مورى "نرنجانی"
که در آخر تو "میمانی"
و مــُــشتی خاک که از "آنی"
نظرات وپیشنهادات
@JanJiyarlr
می خواهم نفَس کِشم ترا از عطر سخن نمی گویم یا حتی از رایحه ی خوش پوستت که از خود هوا می گویم می خواهم قسمت کنم هوایت را دَم بکشم هر چه بازدم می دهی دوست دارم چنان نزدیک تو باشم که هر دومان چنان یکدیگر را نفس کشیم که گویی یک نفس را
صبح رسمِ قشنڪَِ چشم هاے توست .." ڪه از تاریڪی رویاهاے دیشبم، طلو؏ میڪند، ومن فارغ از درد و غم دیروزم، مثل خوشبخترین آدم شهر، مثل آزاد ترین مرغ سحر، غزلی ساده از ڪنج لبت میچینم، و بلند میڪَویم: در نڪَاهت خورشید سر صبح چه دیدن دارد
و چه حالِ خوشایندیست بیدار شدن با بوسه هایی که طعمِ نابِ عشقِ تو می دهد وقتی به بالینم آمدی بوسه بارانم کن و بگذار چشمانم با لمسِ خورشیدِ نگاهِ تو به زندگی سلام بگویند ...
🌺آغاز هفته تون شاد و زیبا🔺 🌼امروز را باگامی تازه 🌺به سوی آغازی نو🔹 🌼به سوی مهربانی 🌺به سوی شاد کردن👋 🌼دلهای هم و❤️ 🌺به سوی دست هم را برای 🌼دوستی فشردن🤝 🌺شروع کنید✌️🍪