#در_کرانه_روز
🏷 راه و بیراهه!
🖊 شورای سردبیری:
نیویورکتایمز و یکی-دو منبع دیگر خبردادهاند که پساز ارزیابی شدت زیانهای وارده دستور به تلافی حملهی اخیر اسرائیل دادهشدهاست. شاید اینخبر راست باشد. حواشی دیگری هم مثل انجام تلافی از خاک عراق دارد که فعلاً از آنها میگذریم.
اگر خبر راست باشد و چنینقراری داشتهباشیم لابد حواسمان هم هست که اینتلافی را نه در زمین عراق که در زمین و زمینهی دیگری میباید انجامداد. درواقع میباید زمین بازی را عوضکرد و از میز پینگپنگ موشکی به نه حتی پیست دو-و-میدانی که به میز شطرنج رفت.
ضربهای که خوردهایم و گویا «نمیباید آن را کوچکشمرد» بیدفاعکردن آسمان کشور بودهاست و میباید پیام و نتایج آن را بگیریم: مرحلهی بعدی هم درکار خواهدبود؛ و باز مرحلهی دیگر. چنانکه قبلاً گفتهایم: گریبان ایران را رهانخواهندکرد! طرف مقابل اسرائیل نیست؛ پنتاگون است و برای آنها این یکزدوخورد نیست؛ یکنقشهی درازمدت و حوصلهطلب است.
آئین جنگ، جنگ و گریز است! آنکه بیپروا میجنگد و پیشمیرود عاقبت به دام محاصره میافتد. حتی اگر پاسخ اینپرسش که «آیا همچنان گریزی از رویارویی هست؟» دیگر منفی باشد، میباید با دادن اندکیغرور، زمان بخریم!
ملاحظاتی هست:
۱- چتر هیچ معاهدهی دفاع متقابلی که با دوستمان روسیه یا هرقدرت دیگری ببندیم تقابل ایران و اسرائیل را دربرنمیگیرد و شاملنمیشود. ما حتی شکداریم روسیه دربرابر تهاجم طالبان به ما گوش آن را بپیچاند. این بهخاطر بددلی به روسیه نیست؛ بهخاطر شرایط پیچیدهی وابستگیهای متقابل چندلایهی جهان است: «ما» فقط یکهدف متعالی و نهایی داریم و آن پیروزی بر دشمنانی است که ساخته و پرداختهایم؛ اما برای دیگران لایههای بسیارمهمترِ باقیماندن دروابستگیِ متقابل اقتصادی، حفظ توازنهای چندمحورهی امنیتملی و البته برنامههای توسعهی داخلیشان برای افزایش توانشان بهعنوان هدف وجوددارند که تحرکات بینالمللی آنها و عمل به پیمانهای دوجانبه را مشروط-در-مشروط میسازد. بنابراین میباید بهطریقی گامنهیم که پیمانهای دفاع متقابل وزن اصلی را در محاسباتمان پیدانکند. اگر اینتوصیهی کلی را به مسائل روز ربطدهیم میباید بگوییم پزشکیان از سفر به روسیه هیچ امتیاز چشمگیر تضمینی درمورد مشکلات امنیتملی ایران با خودش نخواهدآورد. مشکلات بیشتر؟ شاید!
۲- ما بهدلایل نامعلوم نیاز به توازن را هم در روابط بینالمللی مانند نیاز به کاهش تعداد دشمنان فراموشکردهایم. حتی اگر در اواخر دههیپنجاه به کشورهای غیرمتعهد نپیوستهبودیم با با پایان جنگ سرد و دوقطبینماندن جهان میبایست موازنهی «نه شرقی و نه غربی» را به توازن مثبت تغییر میدادیم. اینفراموشی هزینه دارد. میباید آن را بپردازیم و تعاملاتمان را اصلاحکنیم. درحالیکه اسرائیل بهنیابت از پنتاگون با ایران روبرومیشود پشت ما به مثلا زرادخانهی پیمان ورشو گرم نیست! اینجنگ نیابتی را میباید باشجاعت پایانداد. در زمان اوباما امکان کمهزینهی آن پدیدآمد، دچار غرور بودیم و دچار به ترامپ شدیم. بعداز انتخابات آمریکا میباید چرتکهبیندازیم که هزینهی آنغرور چقدرمیشود.
اگر کسی ارزیابی ما را بخواهد میگوییم هنوز در مرحلهای نیستیم که ثمنی بهقدر لیبی سال2003 برعهدهمان باشد. این هنوز امتیاز ماست. بهتر است آنخطمشی را که ولایتی اخیراً [بههردلیلی] بهزبانآورده (که «بهدنبال تعریف مجدد موازنه با دیگرکشورهای غربی یا شرقی و جهانسومیایم») بهطورجدی درپیشبگیریم. از پینگپنگ با اسرائیل خیلیواجبتر است!
۳- بعداز پرداخت آنهزینه ما همچنان نوکر و وابستهی ایالاتمتحد نخواهیمبود. کماکان همانکشور مستقل بعداز سال57 میمانیم اما رفتار محیط پیرامون با ما متوازنتر میشود. معنی اینتوازن را بازنمیکنیم؛ اما تاثیرش ایناستکه حتی با قدرتی که الان داریم فضای سوءظن و بیم بین ما و کل منطقه جایش را به آرامشخیال و نشستن بر صندلی برادر بزرگتر میدهد. نمایش تواناییهای تهاجمی در صحنهی عمل طی سلاحفروشیهای دوسالاخیر و درگیریهای ماههای اخیر اکنون میتواند پشتوانهی برقرارساختن آنتوازن باشد؛ البته اگر ضربهی اخیر به اسرائیل آخرینپردهی ایننمایش بودهباشد. همینقدرش هم بیشازکافی است؛ تا نهایت حد ممکن خود را به پرتگاه نزدیککردهایم و بر لبهی پرتگاه برداشتن هرگامی به پیش اضافی است! حالا زمان انتخاب است: ایران بین تداوم چرخهی تضعیف یا برگشتن روی ریل عادیسازی وضعیت انتخابخواهدکرد.
حرفآخر اینکه آن ابتکارعملی که فردای انتخابات ایالاتمتحد عرضهکنیم پل عبور از وضعیت حاضر و پرتگاهی که به لبهاش رسیدهایم خواهدبود؛ هم ازنظر سیاسی و هم ازجنبهی اصلاح و کنترل فضای ذهنی مجموعهی ساکنان کشور از عامی و عارف و ازجمله این «عشقجنگهای جنگ ندیده».
🆔@jameeno