جامعه، توسعه نامتوازن و مشکل پلههای ناتراز
🔸ارتفاع یکی از این پلهها با مابقی آنها متفاوت است و چون مغز و حافظه اندامی انسانی از همان ابتدا و با پیمودن چند پله به یک ارزیابی میرسد و طبق آن الگو پیش میرود، همان یک یا دو سانت اختلاف، سبب چنین مشکلی برای عابران میشود.
جامعه نیز چنین است. اگر تمام ساختار آن بینظم باشد محاسبه ذهن و حافظه اجتماع تکلیفش با اینهمه هرج و مرج روشن است و برای بقا به الگویی میرسد و اینحاست که از دل بینظمی، نظمی نسبی بیرون میآید که برای مردم خارج از آن جامعه قابل درک نیست، مشکل اما وقتی بروز میکند که ساختار جامعه (اعم از حاکمیت و مردم) چندپاره شود، گاهی نظم گاهی بینظمی یا نظم در کنار بینظمی، جایی قانون برای عدهای خاص و جایی بیقانونی برای عدهای دیگر و خلاصه سیاست یک بام و دو هوا.
🔸اینجاست که به قول امیل دورکیم، جامعهشناس فرانسوی، مفهوم "آنومی" پیش میآید (۱) وضعیتی که در آن نظم اجتماعی و هنجارهای اجتماعی دچار تزلزل و عدم انسجام میشوند. دورکیم معتقد بود که عدم هماهنگی بین انتظارات فرهنگی و واقعیات اجتماعی موجب میشود افراد دچار سردرگمی و عدم هدفمندی شوند و جامعه به سوی هرجومرج کشیده شود.
🔸جامعهشناسانی مانند نیکلاس لوهمان
و هربرت سایمون
از نظریه سیستمها (۲) برای مطالعه جامعه و نهادهای اجتماعی استفاده کردند. نظریه سیستمها بر این ایده استوار است که جامعه بهعنوان سیستمی پیچیده از اجزای وابسته به هم عمل میکند و هر نهاد یا سازمان بخشی از این سیستم را تشکیل میدهد. آشفتگی سیستمی میتواند از یک اختلال کوچک در یکی از اجزا شروع شود و سپس در کل سیستم گسترش یابد. بنابراین تضمین اصلاح کارکرد یک سیستم کژکارکرد به تعبیر پارسونز، در بهبود نقطه به نقطه نیست یا امکان نظارت جامعه تنها در یک حوزه و وانهادن بخشهای دیگر نیست.
۱- Structural Strain and Anomie Theory
۲- Systems Theory and Systemic Dysfunction
|سهند ایرانمهر|
@JameahiBehtarBesazim