جهان کتاب ☆ Jahane ketab

#عباس_منصوران
Channel
Education
Politics
Books
Social Networks
Persian
Logo of the Telegram channel جهان کتاب ☆ Jahane ketab
@jahaneketabPromote
170
subscribers
87
photos
67
videos
230
links
📚📖🚩🔴برنامه جهان کتاب برنامه ای هفتگی می باشد که به بررسی دانش مبارزه طبقاتی و کمونیسم می پردازد. سایت اینترنتی جهان کتاب👇☆👇☆👇 www.jahaneketabcpi.blogspot.com 🔹ارتباط با ما در تلگرام @rezamansourie @KawaAzadi 🔸️ایمیل [email protected]
abbas434.docx
813.4 KB
🔴 مروری بر مبارزات طبقاتی درخشان جنبش کارگری در هفت تپه!
#PDF
۹ صفحه
#عباس_منصوران

@Jahaneketab📖📚🚩
🔹️کانال تلگرامی #جهان_کتاب
جهان کتاب Jahane ketab
Photo
انتشار دو کتاب جدید:
نویسنده: #عباس_منصوران

۱- زرین تاج(قرةالعین) زن پیشتاز مبارزات ضد فئودالی، ضددرباری و رهبر و تئوری‌پرداز جنبش تهی دستان. در ۸۸ صفحه.
فهرست
پیشگفتار
شيخی‌گری
بابی‌گری
خيزش زنجان
جنگ بابل
زرین تاج
همایش تاریخی دشت به‌دشت
قتل زرین تاج
چکامه‌ای که خاموش نشد
نمونه‌هايی از غزليات زرين تاج

۲-ترکیب بمب و ایدئولوژی اسلامی/ تروریسم حکومت اسلامی در خارج از ایران. در ۱۷۲ صفحه.

کتاب از جمله به تاریخچه شکل گیری شیعه، نقش اسلام و حکومت اسلامی در لبنان و فلسطین، تشکیل حزب الله به دستور خمینی و ادامه ایجاد بحران و تشنج و ترور در خاورمیانه و.... می‌پردازد. تروریسم و ترور، از دستور قرآنی «النصرمن الرعب» مهمترین عامل قدرت و ماندگاری حکومت اسلامی ایران بوده است. «قول‌النبي: نصرت بالرعب مسيرة شهر» به بیان ارهبران مفسر ااین دستور اسلامی، «على ظاهره، وأن الله جل وعلا يلقي في قلوب أعدائه الرعب، وهم عنه بعيدون مسافة شهر كالشام عن المدينة والعراق ونحو ذلك..»، ينصره‌الله عليهم بالرعب!. به ظاهر، یعنی که خداوند برترین است و در دل دشمنان خود فرو می‌رود و آنها وحشت دارند و آنها مسافت‌ها از شام ومدینه و عراق و غیره دور می شوند ...»، خداوند آنها را در وحشت فروبرد! این آیه «تروریسم مقدس» با محمد در دستور قتل مخالفین، هنرمندان و شاعران در مدینه آغاز شد و تا کنون سیاست مرکزی حکومت اسلامی در ایران را تشکیل می داده است. ترور کسروی‌ها به وسیله فداییان اسلام، تا به آتش کشانیدن سینما رکس آبادان در تابستان ۱۳۵۷ وافزون بر ۴۰۰ انسان را خاکستر وذغال کردن و تا کشتار دهه شصت، و قتل عام زندانیان سیاسی در دوماه مرداد و تیر ۶۷ با افزون بر ۵۰۰ به دار آویخته در زندان ها و تا قتل‌های سیاسی- زنجیره‌ای در داخل و خارج و برون مرز، اسید پاشی‌ها بر سر روی زنان، شکنجه تا آستانه مرگ سپیده قُلیان‌ها و اسماعیل بخشی‌ها و رضا شهابی ها ووو و دیگر کارگران پیشتاز، همه و همه از قرآن، اسلام و در نیم سده اخیر از پدیده خمینیسم با اسلام ناب محمدی وی که داعشیسم و اردوغانیسم و اخوان الملسمین و النصرهای وی، پی آمدهای آن می باشند.
نگارش این کتاب تحقیقی در سال ۲۰۰۶ تلاشی بود تا به ترورهای خارج کشور بپردارد. از آنجا که با نایاب شدن نشر نخست کتاب، چاپ دوم کتاب در دستور کار قرار گرفت، با بازنگری و ویرایش دوباره کتاب، نکاتی برآن افزوده شد. اما بافت و بنیاد چاپ نخست همچنان باقی مانده است.
پیشگفتار
خاورمیانه بزرگ یا «هلال»‌اسلامی
لبنان سرزمینی کوچک، میدانی بزرگ
جبل لبنان و شیعه گری
«هلال» شیعی
اسلام سیاسی در لبنان و فلسطین
زمینه‌های گسترش اسلام سیاسی و رشد حزب‌الله و حماس
حماس
کشتار در صبرا و شتیلا
خیز حزب‌الله در لبنان برای شرکت در قدرت سیاسی
حزب الله لبنان
بسیج حزب الله وهزینه‌ها
سپاه قدس، سپاه بدر و شبکه‌ها
سپاه در کردستان
سپاه بدر
حزب الله عراق
سپاه قدس
ایران- کنترا
فروش موشک‌های چینی به کنتراها
جنگ در خاور میانه، تداوم یک استراتژی
جبهه‌ خاور میانه
بازخوانی یک نشست پنهانی با حکومت اسلامی
کشتار وین و ترور عبدالرحمن قاسملو و همراهان
نقش سفارت حکومت اسلامی در سوید
کشتار در برلین
گزارش ترور در ميكونوس بنا به پرونده های پليس آلمان
"شورای امور ویژه" ترور
ترور صدیق کمانگر از رهبری حزب کمونیست ایران
شمایی از ترورهای برون مرزی حکومت اسلامی
قتل های پراکنده
انفجار مرکز همیاری یهودیان-آمیا

@Jahaneketab📖📚🚩
🔹️کانال تلگرامی #جهان_کتاب

https://t.center/JahaneKetab
جهان کتاب Jahane ketab
💢نوشتار زیر، در باره مجتمع نیشکر هفت تپه، بخشی از کتاب تحقیقی «نقش باندهای حکومتی سپاه- خامنه‌ای در اقتصاد ایران» است که در سال ۲۰۱۸ در ۳۲۸ صفحه منتشر شد. از آنجا که این بخش افزون بر ۲۰ صفحه است،‌بنابراین به صورت پی در پی تقدیم می‌شود. 🌹🌺تقدیم به کارگران…


🔴نیشکر هفت تپه

#عباس_منصوران🖋

🖎شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه بر آثار به جای مانده در تپه باستانی از تمدن ایلام و در نزدیکی شهر تاریخی شوش دانیال و معبد چغازنبیل در ۴۵ کیلومتری جاده بین اندیمشک به اهواز بنا شده‌است.بهره‌برداری از نیشکر در این میدان به دوران باستان باز می‌گردد. آماده سازی برای بهره‌برداری نوین، به سال ۱۳۴۰ باز می گردد و در سال ۱۳۵۴ بطور رسمی با نام شرکت، دارای اختیار انجام عملیات کشاورزی برای تولید نیشکر و ایجاد صنایع و فراورده‌های وابسته ثبت گردید.
این مجتمع در پی حاکمیت اسلامی سرمایه در دست دولت بود. کارگران،‌ حرکت‌های اعتراضی خود را سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵، با شعار:
«ما کارگر هفت تپه‌ایم، گرسنه‌ایم، گرسنه‌ایم» آغاز کردند. پرداخت نشدن دستمزدها به مدت سه ماه پی در پی، نخستین واکنش اعتراضی کارگران را انگیزه داد. ماه‌های فروردین، خرداد، شهریور، مهر و اسفند سال ۱۳۸۶، این اعتصاب‌ها و حرکت‌های اعتراضی به اشکال گوناگون ادامه یافت. بست‌نشستن در کارخانه، همای شو بست نشستن در برابر ارگانهای دولتی از جمله استانداری، فرمانداری و راهپیمایی در شهر، بستن جاده اندیمشک به اهواز، نمایان شد.

خواست‌های کارگران:
1. پرداخت سه ماه دستمزد عقب افتاده
2. پایان دادن به پرونده‌سازی‌های دروغین و پایان دادن احضار فعالان کارگری به دادگاه
3. برکناری مدیر عامل و اعضای هیئت مدیره شرکت
4. برکناری رئیس حفاظت و حراست
5. برپایی سندیکای مستقل کارگری
خبر فروش هزار هکتار از ۱۲هزار هکتار اراضی کشاورزی این کارخانه، در سال ۱۳۸۷به‌بخش خصوصی، پیش درآمد مصادره زمین‌ها و کشتزارها و دارایی این مجتمع به دست سران حکومتی بود. کارگران در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷؛ با انتشار خواسته‌های خود به واکنش پرداختند. مافیای شکر از جمله خریداران این مجتمع بود. سال ۱۳۸۶ کارخانه نیشکر هفت‌تپه با افزون بر ۳۷۰۰ کارگر،‌ به بهانه خصوصی سازی به باندهای از حکومت واگذار شد. مدیریت جدید، به این بهانه که کارخانه در آستانه واگذاری به بخش خصوصی است، از پرداخت دستمزدها و حقوق کارگران و کارمندان خودداری کرد. در واکنش به خصوصی سازی و نیز پردخت نشدن دستمزدها،کارگران به برپایی اعتصابات گسترده دست زدند.
در بیست و یکم خرداد سال ۸۷ کارگران در برابر فرمانداری شوش دست به تظاهرات زدند و در بیست‌و‌هشتم خرداد همان سال جاده اندیمشک – اهواز را بستند، رئیس حراست را از کارخانه بیرون انداختند و چندین مدیر را نپذیرفتند تا سرانجام روند خصوصی‌سازی به آینده واگذار شد.
کریم، یکی از کارگران این کارخانه می گوید: اجرای اصل ۴۴ و خصوصی‌سازی‌، بهانه‌ای است برای واگذاری این کارخانه به افراد خاص. وی واگذاری را با مافیای شکر در ارتباط دانسته و می‌‌افزاید: «تعرفه‌ی ورودی گمرکات شکر از چیزی حدود ۱۲۰ درصد به ۴ درصد کاهش پیدا کرد. این بدین معناست که آن کسانی که می‌توانند کار دلالی بکنند، یعنی مافیای شکر ایران، به راحتی می‌توانند شکر را با قیمت خیلی پایین‌تر وارد بکنند. بنابراین تولید شکر به طور اساسی ضربه خواهد خورد. دوم این‌که در قالب اصل ۴۴- قصد داشتند این کارخانه را، خصوصی که نه، در واقع اختصاصی بکنند و به کمترین قیمت به کسانی که می‌خواهند واگذار بکنند. اینجور مواقع شروع می‌کنند به تعویق انداختن حقوق کارگران که بعد کم‌کم بگویند که این کارخانه سوددهی ندارد و بعد هم بهانه می‌کنند و شروع می‌کنند به فروختن اموال و اثاثیه، و چوب حراج به کارخانه می‌زنند و دست آخر هم به کسی که خودشان دوست دارند واگذار می‌کنند».
نیشکر هفت تپه
دشت‏های خوزستان که روزی از آب‌ها فراوان و زندگی بخش سرشار بود و همیشه آماده برای کشت دوبار در سال،‌ اینک به ویرانی محکوم شده است. 24هزار هکتار از این زمین‏های در هفت تپه، مهد تمدن ایلام، در زیر کشت نیشکر است سه کارخانه‏ در این مجموعه قراردارد، کارخانه‏های نیشکر، کاغذ پارس و قند دزفول.
گزارش‌گری در بازدید از محل،‌ می‌نویسد: «...هنگام ورود به منطقه حداقل باید 10 دقیقه جاده‏ای آسفالته را در کنار نی‏زارها با اتومبیل پیمود تا به کارخانه رسید، هنگام ورود به‏کارخانه دوربین‏ها را از ما می‏گیرند تنها اجازه حمل موبایل‏هایمان را داریم آن‏هم با تعهد "عکاسی ممنوع" می‏گویم:"مگر منطقه نظامی است؟" مسوول حراست لبخند می‏زند و می‏گوید:" نیمه‏نظامی". به درب ورودی کارخانه اصلی می‏رسیم.
جهان کتاب Jahane ketab
🔴برگی از تاریخ حزب کمونیست روسیه عباس منصوران ۲۵ ماه می ۲۰۲۰
💢برگی از تاریخ حزب کمونیست روسیه

#عباس_منصوران

⭕️در سی‌ام ژوئیه‌ی سال ۱۹۲۶، کمونیست رزمنده، فلیکس درژینسکی (بنیانگذار و نخستین کمیساریای سازمان امنیت شوروی) هنگام سخنرانی پشت تریبون در نتیجه ایست قلبی درگذشت. دو سال پس از مرگ لنین، با زیر پا نهادن و مخفی سازی نامه‌های تاریخی و سرنوشت ساز و هشدار دهنده‌‌ی لنین در سال ۱۹۲۳ به کنگره ۱۲ حزب که از خطر استالین، ترکیب کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست، و نبود رهبری جمعی کارگران در کمیته مرکزی،‌ متلاشی شدن حزب و انقلاب رقم زده شد.

لنین در شرایط سخت بیماری‌، در واپسین روزهای زندگی خویش در ۹ روز، سه نامه که به «نامه‌های لنین» به کنگره یا «وصیت‌نامه» معروف شدند به کمک نادژدا کروپسکایا (همراه و همرزم خود) و «ماریا وولودیچوا»(میم. واو) منشی خود و یک منشی دیگر برای کنگره دوازدهم حزب کمونیست فرستاد. نادژدا اصرار داشت که مجموعه آن سه نامه را که برای ارائه در دوازدهمین کنگره حزب تنظیم شده بود، ‌اما خوانده نشد، دستکم در کنگره سیزدهم (بعد از مرگ لنین) بخواند. کنگره سیزدهم پس از مرگ لنین برگزار می‌شد و استالین قدرت غیرقابل کنترلی را دست داشت. رهبران سه نفره حزب (زینوویف، کامنف، استالین) با درخواست نادژدا کروپسکایا مخالفت کردند و نامه‌های لنین به کنگره، لاک و مُهر شد تا گشوده نشود. نامه‌های لنین دو سال پس از مرگ او، در ۱۸ اکتبر ۱۹۲۶ توسط یکی از هواداران تروتسکی به نام «ماکس ایستمن»، در نیویورک تایمز (به‌زبان انگلیسی) به چاپ رسید.
ماکس ایستمن، پس از چندی خود به یک عنصر ضد کارگر و ضد کمونیست تبدیل شد و به خدمت سرمایه‌‌داری درآمد. پس از علنی شدن نامه‌ها، استالین مجبور شد در پلنوم کمیته مرکزی آن را با تغییراتی بخواند. هشدارهای لنین در کنگره ۱۲ زیر پا گذارده شده بود،‌ هرگز علیرغم پافشاری لنین،‌ کارگران را به رهبری حزب راه ندادند، بیشترین این رهبران (کامنف، ‌زینوویف و...) که درکنار استالین بودند، به «بی اعتباری» نامه‌های لنین رای دادند تا مهر و موم شوند. آنان، خود به زودی یکی در پی دیگری به دستور استالین به قتل رسیدند. نخستین نامه‌ی لنین در ۲۳ دسامبر ۱۹۲۲ نگاشته شده ‌بود که خواهان دگرگونی‌های زیادی در ساختار سیاسی شوروی شده بود و پیشنهاد افزایش شمار اعضای دفتر سیاسی را تا ۱۰۰ نفر یا بیشتر داده شده بود.
لنین نوشت: «فکر میکنم از این جایگاه، عوامل اصلی مورد پرسش در موضوع ثبات، اعضایی از کمیته‌ی مرکزی چون استالین و تروتسکی هستند. فکر می‌کنم که رابطه‌ی بین آنها بخش اعظمی از خطر شکاف را رقم می‌زند، که می‌شود از آن پرهیز کرد، و به ‌دید من در کنار دیگر موضوع‌ها با افزایش شمار اعضای کمیته‌ی مرکزی به پنجاه تا صد نفر، می‌توان به این هدف رسید..».
در نامه بعدی (۲۴ دسامبر ۱۹۲۲) از پراکندگی و انشعابی که حزب را تهدید می‌کرد، هشدار داده و در مورد استالین و تروتسکی و نیز بوخارین و پیاتاکف،‌ زینوویف و کامنف اشاره شده بود.
لنین در مورد استالین هشدار جدی می‌دهد: «استالین، از زمانی که به مقام دبیرکل رسیده، اختیارات بی‌کرانی را یکه‌تازانه در دست گرفته‌ است. و من اطمینان ندارم که وی همواره قادر خواهد بود از این اختیارات با احتیاط لازم بهره ببرد.» سپس می‌افزاید: «استالین بیش ازحد گستاخ است و این ایراد گرچه در بین ما و در روابط بین ما کمونیست‌ها قابل مدارا است، اما در مقام دبیرکل، غیرقابل تحمل می‌شود. به همین علت است که من پیشنهاد می‌کنم رفقا راهی برای برکناری وی از این جایگاه و گزینش شخص دیگری به‌جای او که از هر نظر با رفیق استالین متفاوت، حتی تنها یک ویژگی داشته باشد، به‌آن معنی که شکیباتر، وفادارتر، مودب تر و نسبت به رفقا با مدارا و کمتر دمدمی مزاج و... باشد، بیندیشند.
این وضعیت ممکن است جزئیاتی قابل چشم پوشی به نظر آیند. اما من فکر می‌کنم از جایگاه مسئولین در برابر شکاف و نیز از نقطه نظری که من در بپیش‌تر در مورد ارتباط استالین و تروتسکی نوشتم، کم اهمیت نیست...و می‌تواند اهمیت تعیین کننده‌ای داشته باشد.»
با نگرش لنین در آن شرایط سرنوشت ساز، تنها راه نجات انقلاب کارگری در روسیه، افزایش کارگران تا بیش از ۱۰۰ نفر در کمیته مرکزی، مهار قدرت طلبان رهبری بود.‌ رهبری جمعی با حضور افزون بر ۱۰۰ کارگر در کمیته مرکز، ‌ روش شورایی رهبری کارگران را ساختار می‌داد، دبیر کلی در میان نبود ‌و او به جای کمیته مرکزی نمی‌نشست، و کمیته مرکزی به جای طبقه کارگر و توده‌‌های مردم فرمانروایی نمی‌‌کرد. با این بی‌مسئولیتی، یک دولت با ساختار و قدرتی در هم فشرده، با قدرت فردی و متمرکز در هرم سیاسی نشست،‌ و کمیته مرکزی و در راس آن استالین، به جای کل جامعه به فرمانروایی رسید.
جهان کتاب Jahane ketab
Photo
به قلم رفیق #عباس_منصوران

🔴بخشی از کتاب در دست انتشار چهره‌های ماندگار، با یاد جاودانه‌ی رفیق سعید سلطانپور، رزمنده‌ی انقلاب سوسیالیستی به ویژه در میدان ادبیات و هنر کارگری.

#سعید_سلطانپور🌹

💢 در سبزوار خراسان بزرگ در سال ۱۳۱۹ چشم به جهان گشود و ‌در جنوب تهران آموزگار شد. بیست و یک ساله بود ‌که در سال ۱۳۴۰ در خیزش آموزگاران پیشتاز ‌شد. در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ همراه با هزاران آموزگار و فرهنگی دیگر در این همایش طبقاتی شرکت کرد. با یاری انقلابیونی چون صمد بهرنگی، بهروز دهقانی، حسن ضیاظریفی، بیژن جزنی و یارانشان و با پیوستن دانشجویان و دانش‌آموزان و کارگران این جنبش سراسری شد و با کشته شدن دکتر خانعلی، شاه به خواست آموزگاران تن ‌سپرد تا فرصتی دیگر بازستاند.
با برپایی هنرکده آناهیتا، سعید به فراگیری هنر نمایش پرداخت. وی معتقد بود که «تئاترْ اکنون، در زمینه هنری، باید کارکردی داشته باشد که مبارزه‌ی مردم در زمینه تاریخ خواهد داشت». او در اجرای نمایش‌نامهٔ «سه خواهر» اثر آنتون چخوف همکاری کرد و همزمان با شرکت سازنده خود در تئاتر، از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۸ دوره‌ی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران را به پایان رساند. در سال ۱۳۴۷ جُنگ شعر« صدای میرا» را که در سال‌های ۴۷–۱۳۴۰ سروده بود و در بردارنده‌‌ی ۵۸ شعر، در دویست صفحه به چاپ ‌رساند. در سال‌های دانشجویی نمایشنامه‌های «مرگ در برابر» از «وسلین هنچوف» و «ایستگاه»، نگارش خویش را به نمایش گذاشت. بعد از چاپ کتاب «صدای میرا» در سال ۱۳۴۷ این کتاب مانند همه‌ی سروده‌‌ها، نگارش‌ها و کارهای سعید در زمینه‌ی نمایش و نقد و زیبایی و زندگی، توسط حکومت جمهوری اسلامی برای همیشه ممنوع ‌شد، تاکنون نیز ممنوع مانده و جز آثار خطرناک به شمار می‌آیند.
او شعر می سرود و به نمایشنامه و نقد ادبی ‌از جنس انقلابی می پرداخت. او بر حکومتِ مجسمه‌ها و «یونیفورم‌های سرکوب شهر شب» تاخته بود. با گروه دوره‌ گردان نمایش به آغاجاری ره ‌سپرد در هوای اشباع شده از بوی دود و دکل و شعله‌های سوزان حاصل از خون و عرق و استثمار و لوله‌های جاری نفت از آغاجاری تا بانک‌های جهانی، شعر آغاجاری را بسراید.
«آغا جاری»
«از صخره‌ی تکیده‌ی تن من، می گریستند
و مثل خیل سوخته‌ی اشباح
در بادهای گازی شب دود می‌شدند
آن کنده‌های خیس گرفتار
مردان داغناکِ‌ آغاجاری
آن کوره‌ی محاصره‌ کوره‌های سرخ
از مرگ بود، از زخم،‌
از زخم و مرگ بود آغاجاری
بوی غبار و نفت می‌آمد،
از خاک های سرخْ گذشتیم
آتش میان باد، پریشان بود
مردان میان جاده‌ی تفناک
مثل فلزِ ملتهبی می‌گداختند
و ما- گروه کوچک دلقک‌ها،
معمارهای روح بشر-
هرگز، زخم برادران گدازان راه
را درجاده‌ی جنوب ندیدیدم
در بوی داغ نفت، از پشته‌های نعش گذشتیم
بر نعش هیچ مرد نگریستیم
از نعش بود،‌ از نفت
از نفت و از نعش بود آغاجاری
آن شب که نعره‌های اتلٌو
در شعله‌های داغ تو پیچید
و مرشدِ گروه عروسک‌ها
هر ارتعاش نخ را یک یک سکه می‌گرفت
من نعش تفته‌ی پدران را،
در کوره‌‌های سرخ تو دیدم
آشویتس داغناک، آغاجاری
آن شب دلم پرنده‌ی سرخی بود
که روی آن ولایت سوزان می‌گذشت
آن‌شب دلم پرنده‌ی سرخی بود»

سعید‌ از سازماندهندگان گرد‌همایی‌ یادبود زنده یاد تختی نامدار بود. با آغاز خیزش مسلحانه چریکی در سیاهکل، در سال ۱۳۴۹ سعید به موج ادبیات این گرایش پیوست. نمایشنامه آموزگاران نوشته‌ی محسن یلفانی که آن زمان خود وی آموزگار بود را کارگردانی کرد. سعید در کارگردانی تئاتر، بداهه‌گر بود. به این بیان که در جریان کارگردانی، خود نکاتی لازم و گویا برای ادای بهینه‌ی نمایش را به آن می افزود. همان بداهه را در کارگردانی نمایشنامه آموزگاران نیز به کار برد. نمایش در خانه‌ی کوچک و فقیرانه یک آموزگار رخ می‌دهد. در پایان نمایش یکی از آموزگاران، لوله‌بخاری را بیرون آورده و رو به سویی می‌گیرد و شلیک می‌کند به نشانه‌ی مسلسل،‌ که این است آخرین سخن برای رهایی. همین سبب دستگیری سعید به همراه گروه نمایش در روی صحنه، به همراه گروه نمایش در دومین شب نمایش شد. او در دادگاه نظامی به هفت ماه حبس محکوم شد. سعید بداهه کاری در نمایش را در نمایشنامه «دشمن مردم»‌ از کارگردان به نام و پیشتاز نروژی، «ایبسن» به کار ‌برد. در این نمایشنامه نیز سعید مردم را وارد نمایش و وادار به پاسخ و ایستادگی می‌کرد. این کار سعید برخلاف «ایبسن» که به قهرمانان چشم داشت. کتاب حسنک وزیر با برداشت زیبا و هنرمندانه‌ای از تاریخ بیهقی، آفریده‌ این برهه است.

@Jahaneketab📖📚🚩
🔹️کانال تلگرامی #جهان_کتاب
🔴سوسیالیسم به ویژه در این برهه، مورد هجوم و دستبرد از درون قرار گرفته است. مبارزه طبقاتی درونی در ابعاد سیاسی و تئوریک و زدودن ایدئولوژی رفرمیستی از سازمان‌ها و فلسفه رهایی بخش طبقه کارگر به همان اندازه حیاتی هستند که با مبارزه با دشمنان آشکار.

💢مناسبات حاکم و برآمد جنبش کارگری- سوسیالیستی


#عباس_منصوران

مناسبات اقتصادی در ایران، مناسباتی سرمایهداری است، یعنی تولید و توزیع به هدف سود هرچه افزونتر. بنا به تقسیم وظیفهی سرمایه در گسترهی جهانی، سرمایهداری در ایران در نقش دلال- کمپرادور از همان آغاز حاکمیت مناسبات سرمایهداری از مشروطه تا کنون، سوداگری میکند، به این بیان که با ترکیبی از سرمایه مالی و بازرگانی نقش دلال سرمایهداری و نیز رانتخوار را نیز به عهده داشته و دارد. با این تقسیم کار جهانی سرمایه، بورژوازی ایران بهسان دنبالچه، نسبت به سودبری از تولیدات داخلی که به زیر ساختها و سرمایهگذاریهای دراز مدت و آیندهای ناپیدا نیاز دارد و هرگز قادر به رقابت با کالاهای ساخت چین و… نخواهد بود، سود بیشتری به دست میآورد. از همین روی، این فرماسیون سرمایهداری، بیش از همیشه بیکاری میآفریند و فشار بیشتری به گُرده کارگران بخش خدماتی و آن بخش از رشتههایی که با بهرهکشی از نیروی کار در گردش است وارد میآورد. بورژوازی سوداگر و دلال وظیفه دارد تا به قوانین سرمایهداری جهانی نیز تن بسپارد تا همچنان نقش کارگزار و نیز پاسدار سرمایه باقی بماند و در برابراز رانتهای مالی و سیاسی برخوردار باشد. این نیروی به شدت سرکوبگر و جنایتپیشه، در این مناسبات، باید به شدت هرچه سنگینتر، از طبقه کارگر بهرهکشی و از تولید کنندگان خرد و زحمتکشان، و از طبیعت، سلب مالکیت کند. این فرماسیون بورژوایی به هیچ روی قادر به رشد تولید و وظیفه ای فراتر از این در تقسیم کار اجباری سرمایه جهانی نخواهد یافت. این روند تا کنون، با کالایی شدن هر چه بیشتر نیروی کار و هر آنچه دارایی و هستی جامعه و همهگان است، خلع مالکیت کرده است. در سوی دیگرِاین مناسبات ضد انسانی، این طبقه کارگر و تهیدستان شهر و روستا هستند که در درازای ۴۰ سال حکومت فلاکتبار سرمایهداری و ایدئولوژی آن، یعنی اسلام سیاسی به استثمار و فلاکت کشیده شده، عزت و جایگاه انسانیاشان ربوده شده و به خاک سیاه تنگدستی و گرداب ناامیدی نشانیده شدهاند. برای طبقه حاکم در نقش سه جناح- باند سپاه- دولت- بیت رهبری، بهسان یک حکومت به غایت استبدادی نیز، تمامی حکومت شوندگان، امت به شمار میآیند که بنده وار باید با شلاق ولایت فقیه رانده شوند. این نگاه امت- امامی به همانگونه که خمینی در کتاب «این ولایت فقیه» خود (سال های ۴۰ در نجف)، «امت» را به رمه و خویش را به شبان همانند دانست، دیگر کارآیی خود را حتی در میان افزون بر ۹۹ در صد باورمندان به اسلام، از دست داده است. این نگاه با خوانش و جلوهی دیگری، اما با همان هدف «مالکیت» در سرشت سرمایهداری درآمده تا بقای این مناسبات طبقاتی تضمین شود.
طبقه کارگر برای بورژوازی در همهی جهان و به ويژه با خوانش و دیدِ قرآن پناهِ اسلامی، کالایی است خریداری شده در دست مالک، با بردگی. زیرا از این کالا، خلع مالکیت شده، همانند یک ابزار کار، نابرخوردار از هرگونه حق و اعتراض، با نان و بخور و نمیری به بردگی کشانیده میشود تا زمان فرسودگی و استهلاک کامل، ارزش افزوده بیافریند و سپس به دوری افکنده شود.
ایران از همه سرزمینها بیشتر، در یک تند پیچ تاریخی قرار گرفته است و بورژوازی جهانی رویهم رفته دچار بحران اقتصادی- تاریخی است. مهار این بحران ادواری- ساختاری، جز با جنگها و به ویژه در خاورمیانه و بخشهایی از آفریقا و اروپا و نیز با سلاح تحریک نژادپرستی و بیگانه ستیزی ناشدنی است. گردونهی مناسبات و حکومت این مناسبات بدون چنین ویرانگری هرگز به چرخش در نمی آید. بورژوازی جهانی، با بازستانی دستاوردهای حقوقی و زندگی حداقل کارگران، رواج ترافیک مواد مخدر و فروش زنان به سان سودآورترین داد و ستد کالایی، با ورشکستهسازی و خلع مالکیت از تولید کنندگان خرد در پیرامون صنعت و تولید و کشاورزی، و ناتوانتر در رقابتهای ددمنشانه بازار سرمایه در به کنترل بحران برآید. این نیروی ارتجاعی، در نبود توازن نیروی سازمانیافته و سیاسی و انقلابی- کارگری، با مرگ آفرینی و جنگ و فلاکت و با تجربه آموزی از دوجنگ جهانی. جنگهای همیشگی و پراکنده در سراسر جهان، امید به آینده را از دست نداده است. سرمایهداری جهانی، با دامن زدن به جنگهای نیابتی، بازتولید تروریسم و تشکلهای ایدئولوژیک مذهبی مانند اخوان المسلمین و داعش و جبهة النصر و... در ترکیه، داعش به پشتوانه عربستان و قطر، حزبالله و حشد الشعبی (بسیج دست ساز سپاه قدس حکومت اسلامی ایران در عراق)، حوثیها در یمن، سپاه قدس حکومت اسلامی در عراق و سوریه (به پشتوانهی روسیه و چین) طالبان و القاعده، الشباب، بوکوحرام ( جز قرآن و
🔴«هفت تپه از آن ماست و خودمان تولید و فروش و توسعه و مالکیت و همه چیز آن را کنترل خواهیم کرد»! (کارگران هفت تپه)

جنبش خودمدیریتی کارگران در هفت تپه و هفت تپه‌های سراسر ایران
(۱)

#عباس_منصوران

در روزهای اخیر به ویژه با هرچه بیشتر به بن رسیدن فریبکاری‌ها، سرکوب‌ها، شکنجه‌ها و شوهای تلویزیونی باندهای حکومتی، از دیدار نفر دوم باندهای حکومتی و از «عفو»‌ کارگران و چند تن از پشتیبانان جنبش کارگری شنیده می‌شود. هرچند،‌ این دستاورد در نتیجه نیروی طبقاتی کارگران به دست آمده، ‌اما حاکمیت می‌کوشد تا با مانور رئیسی آن‌را به نام خود جا بزند. تاکتیک جابجایی مهره‌ها،‌ با جابجایی ابراهیم رئیسی از آستان قدس رضوی این بزرگترین مرکز استثمار و سرمایه در خاورمیانه،‌ زیر فرمان و مالکیت ولی فقیه و شرکاء، به ریاست قوه ‌قضاییه حکومت سرمایه‌‌داران به جای صادق لاریجانی کلید خورد. صادق لاریجانی با از دست دادن امید‌ خویش برای جانشینی ولی فقیه، سید ابراهیم رئیسی را در برابر خود دید. وی که همراه برادران دیگرش از جمله علی لاریجانی در رأس قوه قانون‌گذاری و دو سه برادر دیگر که به وزنه‌ای در برابر خامنه‌ای تبدیل شده بودند،‌ با حکم حکومتی، بیش از ۶۳ حساب بانکی خود را زیر بغل زد و به رهبری «مجمع تشخیص مصلحت نظام» اسلامی گسیل شد تا به همراه علی و دیگران، رفته رفته به حاشیه بروند. رئيسی، که گزینه اول باند سپاه و خامنه‌ای برای جانشینی ولی فقیه بود، ‌با تعویض عبا و نعلین خون آلوده از کشتارهای ده‌ها هزار نفره دهه‌ی شصت و هزاران نفره زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷،‌ فریب و سرکوب طبقه کارگر را به‌عنوان مهمترین هدف حاکمیت، وظیفه گرفته بود. رئیسی از روز ۲۲ بهمن ۵۷ در سن ۲۰ سالگی در قتل گاهای انقلاب اسلامی و در مهمترین حساس‌ترین مراکز صنعتی و اعتراض، مانند تهران،‌ خوزستان،‌ کرج و قزوین و... نقش دادستان و قاضی را ایفا کرده بود. او بیست ساله بود که به عنوان دادیار کرج به دستگاه قضایی حکومت اسلامی وارد و چند ماه بعد دادستان کرج شد.
ابراهیم رئیسی، پس از پیشبرد وظایف قتل‌عام، همراه با فرماندهی کشتار و شکنجه‌‌ در دیگر شهرها، سرانجام در سال ۱۳۶۴ به تهران فراخوانده شد تا جانشین دادستان تهران شود و کشتارهای ده‌ها هزار نفره‌ی ‌دهه‌ی ۶۰ را در تهران به پیش برد. او در تابستان ۱۳۶۷ در نقش دادستان، فرمان قتل عام زندانیان سیاسی امام را اجرا کرده بود. در آن برهه،‌ اصلاح‌طلبان امروزین، در شمار موسوی خوئینی‌ها، موسوی تبریزی‌ها، علیرضا محجوب‌ها، علی ربیعی‌ها، خط امامی‌ها و... کشتار دهه ۶۰ را فرماندهی می‌کردند. اینان در دهه ۷۰ «استمرار طلبانی» شدند که پروژه خاتمیسم را مدیریت و اجرا کردند. رئیسی، در نقش رئیس قوه‌ی قضاییه حکومت سرمایه، باید نقش محلل را بازی کند و تا اگر مجالی برای ادامه حکومت بماند،‌ در «شورای رهبری» و یا خود به تنهایی از سوی باند سپاه به جانشین رهبری نشانیده شود. این محلل،‌ نیاز به آن دارد تا حافظه تاریخی جامعه و به ویژه طبقه کارگر و میلیون‌ها تن از خویشان و بازماندگان و نسل کشتارهای دهه ۶۰ را از یادها و اسناد بزداید و یا همانند سند جنایت علیه بشریت در خاوران، آن گلزار را زیر خاک بپوشاند. و هیهات که جغرافیای پهناور این جنایت‌ را نمی‌توان با هیچ نیرویی از گستره زمین در زیر خاک پنهان کرد.
کشتار کارگران و شکنجه‌ها و شوهای تلویزیونی و اعترافات زیر شکنجه‌ی اسماعیل بخشی‌ها، خنیفرها و سپیده قٌلیان‌‌ها و آن ترفندهای رنگ‌باخته‌ی آیت‌الله رئیسی‌ها به ویژه در فرماندهی سرکوب‌های گرگ‌ منشانه‌ی خیزش تهی دستان در دیماه ۹۷ و آبان ماه ۹۸ و مقاومت کارگران در هفت تپه،‌ پولاد اهواز، هپکو – آذرآب،‌ پتروشیمی‌ و... نشان دادند که جنبش کارگری در سراسر ایران از خاک خونین نیرو می‌گیرد و بر خاسته است.

دیدار روز نهم اردیبهشت۹۹ و در آستانه‌ی ‌اول ماه مه، روز جهانی همبستگی و مبارزه طبقه کارگر، ابراهیم رئیسی در حضور دستیاران امنیتی و پاسدار نظام، با برخی از کارگران در کاخ خویش، نشانه‌ی بن بست و درماندگی و در همانحال بیانگر بحران حکومتی است که هنوز به کاربرد تقیه یعنی فریب مذهبی کارگران امیدوار است. به گزارش خبرنگار ایلنا (خبرگزاری حکومتی) «روز ۹ اردیبهشت سال جاری نشست هم‌اندیشی رئیس قوه قضائیه با تولیدکنندگان و فعالان کارگری برگزار شد. به دعوت قوه قضاییه، «یوسف بهمنی» و «محمد امین آلکثیر» از کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه و «محمد خنیفر» از کارگران اخراجی این شرکت، حضور داشتند». در این دیدار که با فشار کارگران انجام می‌گرفت و تلاش نمایشی رژیم که با حضور اطلاعات سپاه و نمایندگان سرمایه‌داران، ‌انجام گرفت، محمد خنیفر شکنجه شده اما سربلند و سرافراز نیز برای تکمیل سناریو حکومتی به قوه ‌قضاییه آورده شده بود.
اینک در این بحران تاریخی، که علم و دانش آگاهی در برابر ایدئولوژی و در اینجا دین قرار گرفته است و خدا به پستو رانده شده، در اینجا که حکومت نیز به زانو درآمده و درهم ریخته، در اینجا که کرونا برگلوی حکومت باندها نیز،‌ پنجه افکنده، در اینجا جامعه کارگری و تهی دستان نزدیک به ۷ میلیونی در برابر گزینه مرگ و زنده ماند قرار گرفته اند،‌ وظیفه کمونیست ها و جنبش کارگری و سوسیالیستی و آنتی کاپیتالیستی چیست؟ باید که بیش از همیشه به سازماندهی برآمد طبقانی و سراسری پسا کرونایی آماده باش داد. اینک همبستگی و جهانگرایی در برابر جهانی سازی، علم در برابر نادانی و جهالت، همبستگی بین‌المللی در برابر انفرادمنشی و اندیویدوآلیسم و بیگانه ستیزی و از خود بیگانگی، شناخت در برابر ناآگاهی و طبقه باید در برابر طبقه به پا خیزد. باید اجازه شوک تراپی به حکومت را نداد، ‌باید اجازه بازسازی و تحکیم میلیتاریسم، اجازه متشکل کردن نیروهای خود در بحران و شوک اجتماعی را به حکومت سرمایه را نداد، جهان در حال سوختن است و حوزه مبارزاتی ما در ایران، سارقین در را باید مجال بست، باید سازمان یافت، باید جبهه سوسیالیستی برای عمل مستقیم را فراخواند. خیزشی تاریخی در همین ماه های کرونایی و پساکرونایی خواهیم داشت! (پایان)

۱۹ آوریل ۲۰۲۰
#عباس_منصوران

Share/Save/Bookmark

🔹کانال تلگرامی:
#جهان_کتاب
https://t.center/JahaneKetab

(3)
AUDIO-2019-10-30-16-37-06
<unknown>
♨️درباره‌ی بمب‌های فسفر و پاکسازی قومیتی در روژآوا

مصاحبه رادیو صدای نو استرالیا با عباس منصوران

لازم به شرح است که رفیق عباس به عنوان مدرس و پزشک انترناسیونالیست هم‌اکنون در روژآوا مشغول خدمت به خلق است.

(رفیق #عباس_منصوران عضو کمیته مرکزی #حزب_کمونیست_ایران)
#CPI
#Rojava
#روژاوا
کمپین_حمایت_مردم_ایران_وروژهلات_از_روژاوا
@MargeFashism
🔴امروز: کارگران قهرمان هپکو در محاصره گارد ویژه ضد شورش

#عباس_منصوران

در پی سرکوب خونین کارگران در اراک در روز دوشنبه (روز گذشته) ، کارگران به پاخاسته هپکوی اراک روز سه شنبه همایش قهرمانانه خود را در محاصره نیروهای گارد ضدشورش حکومت اسلامی برپا کردند. روز سه شنبه ۲۶ شهریور ۹۸ بار دیگر کارگران شرکت هپکوی اراک درحالیکه دهها تن ازهمطبقه ای خود را خونین و اسیر شده در روز گذشته در کنار خویش نداشتند در برابر نیروهای گارد ضدشورش ایستادند.
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه از جمله نیروهای پیشتاز کارگری بود که این هجوم گرگ منشانه به همایش طبقاتی کارگران هپکو اراک محکوم کرد !

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه با انتشار بیانیه ای حمله وحشیانه به صفوف کارگران هپکو اراک را محکوم می کند و در بخشی ازاین بیانیه چنین آمده است:

«بر اساس خبر های منتشر شده روز ۲۶ شهریور ۹۸ در حالی که کارگران هپکو اراک در راستای پیگیری مطالبات خود دست به تجمع زده بودند، توسط نیرو های سرکوب مورد حمله وحشیانه قرار گرفته اند، که متاسفانه تعدادی از کارگران شدیدا زخمی و به بیمارستان انتقال داده شده اند.

... نظام سرمایه داری به دلیل ناتوانی در جوابگویی به خواست و‌ مطالبه کارگران با اتکاه به ضرب و شتم، سرکوب، تهدید ، زندان و احکام نجومی، می خواهد جلو خشم کارگران حق طلب را بگیرد، اما تاریخ تاکنونی نشان داده است که سرکوب جنبش کارگری ،تجربه ی شکست خورده ای است.

سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه این حمله وحشیانه را محکوم کرده و خود را در کنار هم طبقه ای های خود، کارگران هپکو دانسته و از خواست ها و مطالبات به حق این کارگران حمایت می کند.
این بیانیه همبستگی طبقاتی با شعار «برقرار باد اتحاد وهمبستگی تمامی کارگران !» پایان یافته است.

مزدوران حکومت اسلامی روز دوشنبه با یورش به کارگران اعتصابی هپکوی اراک، آن ها را به خون کشانیدند. به گزارش کمیته هماهنگی و کمپین دفاع از بازداشت‌ شدگان هفت‌تپه و زندانیان ترقی‌خواه، همراه با شلیک و دشنه و سنگ و سلاح های گرم و سرد مزدوران سرمایه، کارگران هپکو از سوی نیروهای گارد ویژه سرکوب، دهها تن از کارگران نیز بازداشت شده اند.

شمار دقیق زخمیان و اسیران کارگرو اسامی بازداشت شده‌گان در دست نیست، بنا به گزارش های اولیه دستکم ۲۸ تن از کارگران دستگیر و بیش از ۱۵ تن دچار زخمهای خونین شدید به بیمارستان ها منتقل شده‌اند.

کارگران هپکو، روز دوشنبه با پهن کردن سفره خالی، زیر پل «شهید بختیاری» بر روی محدوده ریل راه‌آهن ایستاده و خواستار رسیدگی به خواست های خود شده بودند. پاسخ رژیم اسلامی سرمایه در برابر خواستِ اجرایی شدن قرارداد سال گذشته وزارت راه و شهرسازی برای ساخت ۲ هزار و ۴۰۰ دستگاه انواع ماشین آلات راهسازی دشنه و گاز اشک آور و گلوله بود.

هپکو در سال ۱۳۵۱ در زمینی به وسعت ۹۰ هکتار با هدف مونتاژ ماشین‌ ابزار راه‌سازی در اراک برپا شد و از سال ۱۳۵۴ آغاز به کار کرد. این شرکت ۲۵ نوع ماشین‌آلات راهسازی از جمله گریدر، لودر و غلتک تولید می‌کند که هشت نوع از محصولات آن زیر لیسانس ژاپن، آلمان، سوئد تولید می‌شوند.

عباس منصوران سه شنیه 26 اردیبهشت 98

📚📖🚩🔴برنامه جهان کتاب برنامه ای هفتگی می باشد که به بررسی دانش مبارزه طبقاتی و کمونیسم می پردازد.

سایت اینترنتی جهان کتاب👇👇👇
www.jahaneketabcpi.blogspot.com


🔹ارتباط با ما در تلگرام
@rezamansourie
@KawaAzadi

🔸️ایمیل
[email protected]

https://t.center/JahaneKetab
Forwarded from Peshrawcpiran
مقاله.pdf
601.6 KB
«دستمزد» کانون اصلی مبارزه ی طبقاتی

#عباس_منصوران


🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran