🔟 از اون به بعد سعی کردیم هرماه توی فواصل دقیق تو یکی از مناطق کم برخوردار شهر #مشهد یک اردوی پزشکی راه بندازیم. با اینکه ما همچنان کارهای عمرانی مون رو قطع نکرده بودیم، اما این شد که تیم ما کمکم به تیم پزشکی معروف شد. به #سفیران‌سلامت ش... خداروشکر کارهای بزرگی انجام شد، طوریکه معمولا همیشه تو اردوها رئیس دانشگاه علوم پزشکی یا معاونین ایشون با چندین نفر از مسئولین شهری و استانی برای خداقوت تشریف میاوردن. همیشه همراه با #ویزیت‌رایگان#دارو و خدمات پاراکلینیکی رو هم به صورت #کاملا‌رایگان برای مستضعفین انجام میدادیم.
9️⃣ از اردوی تربت جام که برگشتیم، کم کم سعی کردیم با مشورت و همفکری یک تیم #بهداشت_و_درمان هم راه بندازیم، کارهای اداریشو☺️ انجام دادیم و سال ۹۶ تو اردیبهشت ماه اولین اردوی #پزشکی مون رو راه انداختیم تو منطقه #رسالت مشهد. یادمه تو اردوی اول کمتر از انگشتان یک دست، پزشک داشتیم، ولی به اذن الله کمکم تعداد زیادی از عزیزان درمان به جمع مون پیوستند.
8️⃣ این حرف جان دوباره ای به بچه ها بخشید و باعث شد الحمدلله تمام اون اهدافی رو که داشتیم تا آخر اردو پیاده سازی کنیم، بغیر از خونه عالمی که ناتموم موند و تا #زمستون هر پنج شنبه جمعه میرفتیم تا به اذن الله تکمیلش کردیم. الحمدلله اردوی خوبی برگزار شد. توی اردو تربت جام یک خانم دکتر بهمراه یک پرستار و یک فیزیوتراپ هم اومده بودن برای ویزیت و کمک به مردم. تیم ما چون مهندسی و عمرانی بود، درکی از خدمات #بهداشت‌و‌درمان نداشتیم، تا اینکه حین اردوی تربت جام به این مهم، عجیب پی بردیم که کار تخصصی در هر حوزه واقعا واجبه. همین شد اون شمعه برای #روشنایی_آینده راه...
7️⃣ برای #تلفن باید میومدیم روی تپه تا آنتن بده،وقتی داشت سخت میگذشت و مصالح طبق قولی که داده بودن نمیومد و احساس سردرگمی و بیهودگی داشتیم،با حاجی #دلبریان تماس گرفتم و راه چاره خواستم، ایشون گفتن به بچه ها بگو ما مأمور به وظیفه ایم، بگو مثل رزمنده ها عمل کنن، تو #جنگ وقتی مهمات بود میجنگیدیم، وقتی نبود از غنائم جنگی دشمن استفاده میکردیم و میجنگیدیم، وقتی هم که هیچی نداشتیم با بدن هامون جلوی دشمن وامیستادیم، مثل شهید علم الهدی تا تانک بیاد از روی ما رد بشه! ولی وظیفه مون رو ترک نکردیم، بودیم پای آرمان هامون... چون خدا به نیت های ما پاداش میده. بگو برن به روستایی ها توی جمع کردن محصول ها کمک کنن یا به خونه نیازمندا یا خانواده #شهدا سر بزنن اگر کاری از دستشون بر میاد براشون انجام بدن، شماهم پیگیر باشید تا ان شاءالله مسئولین رو به کار وادار کنید.
6️⃣ تا اینکه سال ۹۵ ما یک اردو در تربت جام داشتیم، یادمه قبل اعزام بچه ها به اردو، دو مرحله #خبرنگاران مختلف از خبرگزاری هارو بردیم برای مطالبه گری بیشتر و رسوندن صدای مناطق کم برخوردار به مسئولین. فعلا قصد ندارم از حواشی اون اردو با مسئولین شهرستانی بگم، اما شاید بعد بنا به ضرورت یا تجربه نگاری چند خطی نوشتم. اون اردوهم با تمام سختی هاش و عمل نکردن های مسئولین به قول هاشون با #تدبیر بخوبی تموم شد به اذن الله.
5️⃣ معمولا کارهای ما، ساخت غسالخانه، دیوار چینی دور مدارس، دیوارچینی دور مساجد، رنگ آمیزی مدارس، ساخت توالت و حمام و ساخت خانه عالم و ساخت خانه نیازمندان بود. بقول #دکتر‌خسروی میگفت ما #سلطان‌مستراح‌سازی‌ایم😂😁
4️⃣ بین بچه ها نظرات مختلفی بود تا بالاخره اسم سردار شهید حسن #علیمردانی رو انتخاب کردیم. شهید علیمردانی واقعا همیشه در کنار ما بوده و هست. #شهید همیشه به ما جرأت کارهای بیشتر و بزرگتر رو میده به اذن الله. ما همینطور پیش میرفتیم و پشت سرهم شهرستان های مختلف خراسان اردو برگزار میکردیم، الحق و الانصاف که #بسیج_دانشجویی تو #رشد و جرأت طوفان دادن به ما خیلی تاثیر گذار بود.
3️⃣ #راهیان نور و مناطق جنگی ۸ سال دفاع مقدس جای عجیبیه... اگر نرفتید توصیه میکنم برای حس غروری که بهتون میده حتما یکبار اونجا رو ببینید... یادمه اون دوره خیلی اردوی جهادی میرفتیم،اون زمان طرح #هجرت بود که بسیج دانشجویی میبرد، تا اینکه ی روز یکی از عزیزان رزمنده گفتن که شهید همت تو همه دنیا شناخته شده ست و یک شهید اهل تهران، شما بیایید اسم گروهتون رو یک شهید #خراسانی بذارید و با این اسم برید جلو...
2️⃣ از اون روزا به بعد، من شدم پایه ثابت جهادی،سعی کردم ی گروه راه بندازم از بچه های شر و شور که دل و جرأت داشته باشنو هرجا که شد بریم برای #ساخت‌و‌ساز(آخه من تا لیسانس مهندسی خوندم و همه بچه های اطرافم فنی و مهندسی بودن)، اول که گروه زدیم اسمش رو گذاشتیم شهید #همت. ی مطلب تو پرانتز بگم (البته ناگفته نماند که توی جهادی شدنم و موندنم تو این راه #راهیان_نور از همه بیشتر تاثیرگذار بود.)
1️⃣ سلام و عرض ادب و احترام امیدوارم حال دلتون خوب باشه برای #آغاز کار میخواستم چند کلمه ای از خودم و چرا جهادگر شدم بگم: همیشه دوست داشتم به وطنم خدمت کنم همیشه آرزوم بود که ای کاش میتونستم تو ۸ سال دفاع مقدس باشم، همیشه وقتی داستان زندگی شهدا مخصوصا نوجوان هارو میخوندم با خودم میگفتم وای چقدر خفن، کاش منم اون زمان بودم، چون حس غرور میداد بهم، (آخه من ی مقدار حس عجیب #ناسیونالایستی دارم،بشدت کشورم رو دوست دارم و ی جاهایی که کمکاری مسئولین رو میبینم واقعا آزرده خاطر میشم)،به همین خاطر چندین سال قبل حدودا سال ۸۹ با اردوهای جهادی آشنا شدم، احساس خوبی داشتم،احساسی پر از شور و شوقی که به من انرژی و روحیه مضاعف میداد،آخه ی جورایی همون چیزی بود که میخواستم( #خدمت‌به‌وطن)
