#زیباترین_لحظه برایم هیچ چیز زیباتر از آن لحظه ای نبود که پیرزنی با لبخندی شیرین بر لب، با دهانی پر شده از گازاستریل خونی از اتاق دندانپزشکی بیرون می امد ... به سختی و با دهانی پر و البته با چشمانی سرشار از ذوق میگفت 🍃خداخیرت بده دختر... 🍂خدا عاقبت به خیرت کنه مادر... 🍃از درد نجاتم دادی مادر...
آری مادر...❣ چشمان امیدوار و لبخند رضایت نشسته بر صورت پر چین و چروک تو تمام خستگیم را ازتنم به در برده...