برای حادثه تلخ معدن طبس🔹مرکز پژوهشهای مجلس هفته گذشته گزارش خود را درباره دلایل حادثه انفجار معدن زغالسنگ پرورده (۵) طبس اعلام کرد که تجمع تدریجی گاز، نداشتن تهویه و انجام نشدن زهکشی مناسب بخشی از دلایل وقوع حادثه در بلوک «معدن» بود؛ نصب نشدن حسگرهای دقیق، سیستم مانیتورینگ و سیستمهای هشدار خودکار، حفاری غیراصولی و ریزش بخشی از توده ناشی از گام اول استخراج کارگاه ۸۲ که منجر به مدفون شدن تعدادی از کارگران و افزایش غلظت گاز متان و بروز انفجار در آن محل شد، رعایت نکردن الزامات ایمنی برای جلوگیری از احتمال بروز جرقه نیز بخش دیگری از دلایل انفجار و نشت گاز در این بلوک بود.
🔹گزارشاتی که از بازماندگان این حادثه تلخ منتشر میشود، وضعیت مناسبی را از آنان نشان نمیدهد. بسیاری از بازماندگان مشکلات جسمی یا روحی سنگینی دارند. بعضی دیگر توانایی حرکت به تنهایی ندارند، بعضی حافظه خود را از دست دادهاند، بعضی توانایی حرف زدن ندارند و ... . تمام این مسائل به کنار، بسیاری از خانوادههای این مصدومان در تأمین هزینههای درمان با مشکل مواجه شدهاند.
🔹آیا قربانیان این فاجعه، صرفاً آمار و ارقامی هستند که به سادگی از یادمان میرود؟ یعنی آن کارگری که به دختربچهاش قول خرید لوازم مدرسه اول مهر را داده بود هم از یادمان میرود؟ کارگری که برای روشن بودن آینده بچه و کشورش به عمق تاریکی رفت و حالا بچه او در تاریکی جاودانه گم شده آیا فراموش میشود؟
🔹چهل روز از آن روز سیاه میگذرد. ۵۳ کارگر با دستان پینهبسته و جانهای پر از امید و زحمت، حالا دیگر در میان ما نیستند. آنها به امید تأمین نان و آیندهای بهتر، زیر خروارها خاک خوابیدهاند و دیگر صدای خندههایشان در خانهها خاموش شده است. آیا این فقدان برای ما هیچ اهمیتی ندارد؟
🔹چگونه میتوانیم در برابر این درد بیتفاوت باشیم؟ خانوادههای داغدیده، در حال حاضر چگونه این فقدان را تحمل میکنند؟ آیا میتوانید به فرزندانشان بگوید که پدر یا برادرشان به خاطر سهلانگاری و بیتوجهی مسئولان دیگر در کنارشان نیستند؟ این سکوت، به چه قیمتی است؟ آیا بیتفاوتی ما، به معنای نادیدهگرفتن رنج و اندوه داغدیدههاست؟
🔹این فاجعه، فراتر از یک حادثه تلخ است. این یک زنگ خطر است؛ زنگ خطری که نشان میدهد جان کارگران در برابر منافع اقتصادی به راحتی نادیده گرفته میشود. آیا وقتی شما تسلیت میگویید، این تسلیت دردی را هم دوا میکند؟ آیا خانوادههای این کارگران شب را با آرامش سپری میکنند؟ آیا در نبود عزیزانشان حداقل دغدغه پوشاک، خوراک و مسکن را ندارند؟ آیا کسی صدای آنها را میشنود؟
🔹چهل روز گذشته و هنوز هم درد این فاجعه در دلهایمان چنگ میزند. این حادثه، گویای بیتوجهی به جان انسانها، به ویژه آنانی که در جستجوی لقمهای نان به زیرزمینهای تاریک میروند، هرگز قابل قبول نیست. آیا این درس کافی نیست که برای زندگی انسانها ارزش قائل شویم و اقدامات جدی برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی انجام دهیم؟
🔹این فاجعه نهتنها به ما هشدار میدهد، بلکه از ما میخواهد که صدای قربانیان آن باشیم. بیایید اشکها و درد این خانوادهها را ببینیم و از خود بپرسیم: آیا میتوانیم سکوت کنیم؟ آیا میتوانیم به این واقعیت ادامه دهیم که جان هر کارگری، ارزشمند است و نباید به آسانی نادیده گرفته شود؟
🔹ای کاش از اعلام عزای عمومی برای حوادث خارج از کشور چند روزی هم سهم حادثه دیدگان این واقعه بود. حادثه معدن طبس، اولین حادثه نبوده و احتمالاً آخرین حادثه نیز نخواهد بود. لازم است هرچه سریعتر پیگیریهایی انجام شود تا از وقوع حوادث اینچنینی در دیگر نقاط کشور جلوگیری به عمل بیاید.
"من خوابم نمیبرد،
چون دل من در غم تو میخوابد،
میدانم، میدانم،
که بیداری بهایی دارد."