دِ آخه نوکرتم ما که چیز زیادی ازت نخواستیم.
از این همه دفتر و دستک و این همه برو بیا یه دونه شبنم خانوم و ازت خواستیم.
تابه حال شد یه بار جلوت واستیم یا ناشکریتو بکنیم؟
هرچی گفتی گذاشتیم رو تخم چشمهامون! گردنمون براهرکی کلفت بود برا شما یکی از مو نازک تر بود.
هرچی درد و بلا بود از بیخ گوشمون گذروندی آخ نگفتیم.
هرچی گفتی بی چک و چونه قبول کردیم.
گفتی بالا برو، رفتیم
گفتی پایین بیا، اومدیم
گفتی بمیر، مردیم
از دار دنیا یه شبنم و ازت خواستیم که اونم ندادی.
الان هم نیومدیم اینجا خروس جنگی شیم یا زبونم لال زیر و زَبر بزاریم برا حکمت خدایی شما.
اصن ما کی باشیم به شما بگیم چی خوبه چی بدِ؟
ولی ما پدرمون در اومد تا شبنم خانوم و راضی کنیم. دنبال الواتی نبودیم، دل و قلوهای هم نبودیم که به هرکی از راه رسید دل بدیم و قلوه بگیریم یه دونه دل داشتیم که اینم انداختیم زیر پای شبنم خانوم.
کاری به این نداریم که شکوندنش و خورد و خاکشیرش کردن اصن فدای یه تار موی شبنم خانوم.
دلمون از شماهم گرفته اوس کریم اگه چیزی نمیگیم و به رومون نمیاریم از پوست کلفتیمون..
خاطرات کوچههای کاهگلیÐrağon̈
🖤🎼@moragon28🖋@mansherli