🔺چرا خبری از دیپلماسی نیست؟!
فعلا هیچ نشانهای از دیپلماسی جدی حتی در حد تظاهر برای توقف جنگ کنونی -چه در لبنان و چه در غزه- وجود ندارد. دیگر خبری هم از دیپلماسی قبلی که به موازات جنگ غزه در طول یک سال اخیر در جریان بود، نیست و مذاکرات متوقف شده است.
سکوت عجیبی بر منطقه حکمفرماست. اسرائیل هم در روزهای اخیر در قبال ایران سکوت پرسشبرانگیزی در پیش گرفته که مشخص نیست مربوط به اعیاد یهودی است یا خیر. تصمیم آمریکا برای ارسال نظام پدافندی تاد نیز پرسشها را داغتر کرده است. هنوز هدف از آن روشن نیست؛ این که نشانهای از آماده شدن اسرائیل برای حمله به اهدافی در ایران است یا در چارچوب جنگ روانی و با هدف کمک به اسرائیل برای دفع حملات موشکی بالستیک (با قابلیت عبور از خارج جو) در آینده است؛ چه از جانب یمن چه طرفهای دیگر.
در سطح منطقه نیز شاهد هیچ نوع تحرک دیپلماتیک جمعی یا فردی قابل توجه و ابتکاری از جانب دیگر کشورها نیستیم و به نوعی همه بازیگران و کشورها از مصر و ترکیه گرفته تا عربستان و عراق نظارهگر وضع کنونی و سمت و سوی جنگ و پاسخ احتمالی اسرائیل هستند.
البته فعلا برای شروع «دیپلماسی جدی جهت آتشبس» شاید زود باشد و این دیپلماسی هم اگر از طرف آمریکا یا با چراغ سبز آن به میانجیگران چه فرانسه چه قطر و غیره شروع نشود، راه به جایی نمیبرد.
فارغ از شرایط انتخاباتی آمریکا و الزامات آن و این که اسرائیل اقدامی علیه ایران انجام دهد یا خیر، اما در حال حاضر در وهله اول نگاه همه اطراف به میدان جنگ در لبنان است و دیپلماسی هم به تبع آن شکل خواهد گرفت. اگر اسرائیل بتواند سد فراروی حمله زمینی را بشکند و «موفقیتهای مهمی» در این حمله به دست بیاورد که به «دستاوردهای تاکتیکی» قبلی بیفزاید، فعلا «دیپلماسی جدی» شکل نخواهد گرفت.
اما اگر حزبالله بتواند در روزها و هفتههای پیشرو حملاتی «موفق» و مستمر -مانند حمله پهپادی دیشب به پایگاه گولانی- انجام دهد و همچنان با حفظ سطح آتش موشکی خود عمق اسرائیل را درگیر ناامنی کند و به موازات آن نیز مانع پیشروی طرف اسرائیلی در جنگ زمینی شود، میتوان انتظار داشت که این دیپلماسی به تدریج حتی قبل از انتخابات آمریکا شکل گیرد.
در این میان، باید تحولات داخلی جامعه اسرائیل را به عنوان متغیر تاثیرگذار و جدی با دقت پیگیری کرد. همچنان اجماع اسرائیلی در پشت جنگ لبنان است و همه امیدوار به تحقق اهداف هستند، اما این اجماع در روزهای اخیر با تشدید حملات حزبالله، در جا زدن حمله زمینی و آواره شدن تعدادی بیشتر از ساکنان مناطق شمال اسرائیل «ترکهای جزئی» برداشته است که «تداوم این وضعیت» میتواند آن را بیشتر کند.
در جبهه غزه نیز جنگ همچنان مثل قبل در وضعیتی قفل شده ادامه دارد؛ با این حال، حمله اخیر و ادامهدار به جبالیا در شمال نوار غزه هم در طول یک سال گذشته «بیسابقه» است و انگار جنگ در آنجا تازه شروع شده است.
اسرائیل در پستوی تمرکز جهانی بر جنگ لبنان به دنبال پیاده کردن طرح ژنرالها در شمال نوار غزه است. هدف این طرح هم تکه تکه کردن این منطقه و سپس جدا کردن آن از جنوب نوار غزه است که اگر موفق شود در جنوب هم پیاده شود.
جدا از عملیاتهای مستمر نیروهای حماس در شمال نوار غزه، اسرائیل با مشکل جمعیت انبوه حدود 500 تا 700 هزار نفر در شمال نوار غزه مواجه است که بدون کوچاندن آنها و تخلیه منطقه از ساکنانش طرح پیشگفته باز شکست میخورد.
اما این جمعیت حاضر به ترک این منطقه نیست و بنا به گزارشهای تصویری از آنجا، آنها ترجیح میدهند که در همان منطقه مسکونی خود بمانند و اگر قرار بر مرگ است، همانجا بمیرند؛ به ویژه که هیچ منطقه امنی نه در جنوب نه در هیچ جای دیگری در نوار غزه وجود ندارد و هر جا بروند در معرض کشتار هستند.
کسانی هم که قبلا به جنوب نوار غزه رفتهاند، با آواره شدن چند باره در آنجا و کشته شدن تعداد زیادی از ایشان پشیمان هستند.
به همین خاطر، طرح ژنرالها در مواجهه با این معضل، پیشنهاد قطع کامل آب و غذا از ساکنان شمال نوار غزه برای مجبور ساختن آنها به کوچ است و تاکید میکند که بدون آن هیچ امکانی برای جداسازی شمال و جنوب نوار غزه از هم و ملحق کردن شمال به اسرائیل وجود ندارد.
دیروز نیز آسوشیتدپرس نوشت که نتانیاهو در حال بررسی قطع کمکها به شمال نوار غزه است. در همین حال، کمکها به شدت کاهش یافته و حملات به منابع آب و مراکز حضور آوارگان در این منطقه شدت یافته است.
این وضعیت کنونی در جبهه غزه است که در امتداد وضع مشابه یک سال گذشته با تشدید آن در دو هفته اخیر در جبالیا است.
اکنون دو متغیر مهم، وضعیت پیشروی جنگ لبنان و سمت و سوی تنش نظامی ایران و اسرائیل است. اگر تحول خاصی در این تنش رخ ندهد، میتوان پیشبینی کرد که جنگ لبنان به سمت فرسایشی میرود که تحقق اهداف اسرائیل را دشوار میسازد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari