.
✅ ایرانیها پیش از اسلام به « کتاب » چه میگفتند ؟🔴 نـِبـیگ nibēg : برپایه متون پهلوی زرتشتی این واژه، معادل رایج « کتاب » در دوره ساسانی بوده است. واژهای از ریشه فعل « نوشتن » که در سایر زبانهای باستانی ایرانی، همچون سغدی و اشکانی هم رایج بوده ( در تصاویر، نمونه این واژه را در متون زرتشتی، مانوی، سغدی ببینید ). کلمه نبیگ پس از اسلام، بصورت « نپی، نبی، نوی » در نوشتههای فارسی فقط برای کتابهای مذهبی به کار رفته و همین نیز کم کم از رواج افتاده و کلمه کتاب جای آن را گرفت :
حاسدان تو قد خلت خواندند
وز « نوی » فالشان برآمد تلک
سوزنی
ز تو چو یاد کنم وز ملوک یاد کنم
چنان بود که کنم یاد با « نبی اشعار »
فرخی
بسیار کس بود که بخواند ز بر « نبی »
تفسیر او نداند جز مردم خبیر
منوچهری
🔴 نامـَـگ nāmag : یکی دیگر از برابر های رایج کلمه کتاب در دوره ساسانی « نامگ / نامک » از ریشه نام است که بعدها مفهوم امروزی « نامه » را پیدا میکند. شاهنامه ( کتاب شاهان )، بازنامه ( کتاب پرندگان شکاری )، خداینامه ( کتاب پادشاهان )، کارنامه ( کتاب جنگ )، پندنامه، اندرزنامه ( کتاب نصیحت )، روزنامه ( کتاب اخبار )، گنجنامه، مرزباننامه، سوگنامه و ...
یکی نامه (کتاب) بود از گه باستان
فراوان بدان اندرون داستان
فردوسی
باغ چون مجلس کسری شده پر حور و پری
راغ چون نامه مانی (کتاب مانی) شده پر نقش و صور
فرخی
گویند نخستین سخن از نامه پازند
آن است که با مردم بداصل مپیوند
لبیبی
🔴 نَـسک nask : در اوستایی و پهلوی به هر جلد از کتابهای بزرگ و چند بخشی، نسک گفته میشد و معمولا برای کتابهای مقدس به کار رفته است. این واژه در اصل به معنای دسته و بسته است :
یک و بیست « نسک » آن کتاب گُزین
بیاورد و شُست او جهان را ز کین
فرامرزنامه
از اطاعت با پدر زردشت پیر
خود به نسک آفرنگان گفته است
لبیبی
چه مایه زاهد و پرهیزگار صومعگی
که نسکخوان شد بر عشقش و ایارده گوی
خسروانی
🔴 مادیگان، ماتیان، ماتیکان، مادَیان mātiyān, mādayān, mātīkān : کتابهایی به صورت پرسش و پاسخ که درباره احکام شرعی و رایهای حقوقی بودند. از ریشه « mātak » به معنای ماده، اصل و اساس، در سغدی mār
δanē / نمونههای این واژه در متون پهلوی مانوی و زرتشتی : mādayān yōždahr کتاب مقدس / mādayān pad-abzōn کتاب مبارک / dēn mādayān کتاب دین و ...
🔴 اَیادگار ayādgār : به معنای « رساله و یادداشت » بوده است و کتابهایی کوتاه به این نام از دوره ساسانی به جا مانده است، همچون ایادگار زریران. نمونهای از این واژه، در معنای « کتاب کوچک، رساله » در متون پهلوی :
... شهرستان هایی که در سرزمین ایرانشهر ساخته شده است در روزهای متفاوت، و اینکه کجا و کدام سرور آنها را ساخت، به تفضیل در این ayādgār نوشته شده است / ... من بزرگمهر بختگان، دیوانبد شبستان شهر اُستیگان خسرو، وزیر بارگاه، این ayādgār را به یاری و نیروی ایزدان و دیگر مینوان نوشتم، آموزهای نیک که ...
🔴 نِـبِـشتَگ nibištag : به معنای کتاب و هر نوع نوشتهای، از ریشه فعل نوشتن، همان که امروزه « نوشته » میگوییم. در متن پهلوی خسرو کوادان ریدک :
u-š pad nibištag ōwōn nibišt ēstād kū anōšag bawēd mardān pahlom az ...
... و در نوشته چنین نوشته بود که انوشه باشید ای برترین مردان ...
« نوشته » بیاورد و بنهاد پیش
همان اختر و طالع و فال خویش
فردوسی
نوشته یکی دفتر آرد مرا
بدان درد و سختی سرآرد مرا
فردوسی
🔴 پوستَـک : هرچه از دوره ساسانی عقبتر میرویم، در متون سغدی، اشکانی، هخامنشی و ... واژه « پوست و چرم » کاربرد بیشتری برای اشاره به کتاب و نوشته داشتهاند، زیرا در آن دوره هنوز کاغذ کاربرد زیادی نداشته؛ در متون سغدی pōstak یعنی کتاب، سند، در پهلوی اشکانی pōstag / در متون هخامنشی pavasta = پوست نوشته، و čarman = چرم نوشته (همچنین در هخامنشی، واژه nipišta یعنی نوشته و کلمه dipi = کتیبه، نوشته خطی). / در سکایی ختنی pūstya = کتاب، که بصورت bosdik وارد ترکی هم شد
نمونه: در متون پهلوی همچون ارداویرافنامه و متون دوره اسلامی، طبری، مسعودی، بیرونی، بلعمی، همدانی اشاره شده که کتاب اوستا در دوره هخامنشی بر « ۱۲ هزار پوست گاو» نوشته شده بود و در کتابخانه استخر (دژنبشت) نگهداری میشد که اسکندر آن را از بین برد و در دوره اشکانی، بلاش دوباره آن را گردآوری کرد
🔴 دفتر، دیپتر dptl، diftar, daftar : کتابی که حساب و مالیات را در آن مینوشتند. از سریانی و یونانی به پهلوی ساسانی رفته، ولی اصل واژه ریشه هخامنشی داشته، از 𐎮𐎡𐎱𐎡 (dipi) به معنای کتیبه و سند است که خود ریشه « ایلامی، اکدی و سومری » دارد. واژگان
#دیوان /
#دبیرستان /
#دبیره /
#دبستان /
#دبیر و... که در تاریخ و فرهنگ ایران کاربرد فراوانی داشتهاند، از همین ریشه هستند
💥 ادامه دارد ...🆔 @iranzamin777🆔 Admin
@f777kim.