👆👆👆
نظرات و پیشنهادات دکتر رنانی و افرادی مانند او میتواند نقشه راهی برای حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور باشد. محدود کردن این افراد به معنای از دست دادن فرصتهای گرانبهایی برای پیشرفت و توسعه کشور است.
بیتوجهی به هشدارها و تحلیلهای کارشناسانه، اغلب منجر به افزایش مشکلات و بحرانهای ساختاری میشود. بسیاری از مسائل امروز ایران (مانند تورم، بیکاری، شکاف طبقاتی) با استفاده از دیدگاههای صاحبنظرانی همچون رنانی قابل کاهش است.
حکومتهایی که فضای گفتوگو و نقد سازنده را محدود میکنند، به مرور زمان با افزایش اشتباهات و کاهش کارآمدی خود مواجه میشوند. نقدپذیری، حتی از سوی روشنفکران منتقد، یکی از شروط اساسی برای بقای پایدار حکومتهاست.
برخورد عاقلانه با صاحبنظران و اجازه دادن به بیان آزادانه دیدگاهها میتواند مشروعیت و مقبولیت نظام حکمرانی را افزایش دهد. این رویکرد نشاندهنده بلوغ سیاسی و اعتماد حکومت به خود است.
دکتر رنانی دغدغهمند مسائل مردم و کشور است. استفاده از نظرات او میتواند به بهبود شرایط زندگی مردم و کاهش مشکلات آنان کمک کند، که این امر در نهایت به نفع حکومت نیز خواهد بود.
باز بودن فضای گفتوگو میان حکومت و صاحبنظران، میتواند به شکلگیری همگرایی و همکاری میان نخبگان و حاکمیت منجر شود، که این امر برای توسعه پایدار کشور ضروری است.
بستن راه ابراز نظرات افرادی همچون دکتر محسن رنانی اقدامی غیرمعقول و زیانبار است که نهتنها به نفع حکومت نیست، بلکه به آینده کشور نیز آسیب میرساند. حکومت عاقل و خردمند باید از نظرات کارشناسی و دلسوزانه استقبال کند، چرا که این نظرات میتواند راهگشای حل بسیاری از مشکلات ساختاری و اجتماعی باشد. برخورد حمایتی با صاحبنظران، نهتنها مشروعیت نظام را افزایش میدهد، بلکه پایههای توسعه پایدار و تعامل مثبت میان مردم و حکومت را تقویت میکند.
چرا دکتر رنانی ؟!
این موضوعی بسیار پیچیده و چندبعدی ست که ریشه در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران دارد. دلایلی که میتوان برای حساسیت حکومت نسبت به نظرات متخصصان مستقل مانند دکتر محسن رنانی و در مقابل، عدم حساسیت به تملقگویان و تندروها مطرح کرد، شامل ابعاد مختلفی از ساختار قدرت، نگرش حکمرانی، و ترس از تغییر است. در ادامه، این موضوع را با دقت بیشتری تحلیل میکنیم:
بسیاری از نظامهای حکمرانی که خود را در برابر تغییر آسیبپذیر میبینند، نظرات منتقدان و صاحبنظران را تهدید تلقی میکنند. این نگرش باعث میشود که حتی نظرات دلسوزانه و علمی، بهجای فرصتی برای اصلاح، بهعنوان تهدیدی علیه ثبات تلقی شود.
تحلیلهای کارشناسانی مانند دکتر رنانی، به دلیل عمق علمی و استدلال منطقی، قدرت اقناع بالایی دارند. این موضوع ممکن است باعث نگرانی از گسترش این دیدگاهها در جامعه شود، بهویژه زمانی که این نظرات با سیاستهای جاری حاکمیت در تضاد باشد.
در برخی نظامهای سیاسی، وفاداری ظاهری و تملقگویی جایگاه بالاتری از تخصص و صداقت پیدا میکند. تملقگویان و تندروها، حتی اگر فاقد دانش باشند، به دلیل تقویت وجهه قدرت و عدم به چالش کشیدن سیاستها، مورد حمایت قرار میگیرند.
باز گذاشتن فضا برای نظرات منتقدانه و علمی میتواند به ایجاد پرسشگری در میان جامعه منجر شود. حاکمیتهایی که اولویت خود را بر حفظ نظم موجود میگذارند، ممکن است چنین فضایی را خطرناک تلقی کنند.
پیشنهادهای اصلاحی متخصصانی مانند دکتر رنانی معمولاً نیازمند تغییرات بنیادین در سیاستها و ساختارهای حکومتی است. این تغییرات ممکن است با منافع کوتاهمدت گروههای قدرتمند در تضاد باشد، بنابراین به جای پذیرش، با سرکوب مواجه میشود.
وقتی نقد از سوی فردی با جایگاه علمی و اجتماعی معتبر مطرح میشود، تأثیرگذاری آن بسیار بیشتر از نقدهای سطحی و بیاساس است. همین اعتبار و تأثیرگذاری میتواند برای حاکمیت حساسیتزا باشد.
در برخی موارد، نظرات دلسوزانه و سازنده بهدلیل تفاوت در نگرش یا عدم توانایی حاکمیت در درک نیت خیرخواهانه، با تخریب یا مخالفت سیاسی اشتباه گرفته میشود. این مسئله باعث محدودسازی صاحبنظرانی میشود که در واقع، هدفشان کمک به بهبود شرایط است.
حکومت ممکن است نخبگان مستقل را به دلیل نداشتن وابستگی مستقیم به سیستم قدرت، غیرقابل اعتماد تلقی کند. این عدم اعتماد میتواند به بیتوجهی به پیشنهادات دلسوزانه آنها منجر شود.
بسیاری از نظامهای حکومتی، به جای تمرکز بر ریشهیابی مشکلات و پیشگیری از بحرانها، تلاش میکنند تنها بحرانهای فوری را مدیریت کنند. نظرات افرادی مانند دکتر رنانی که بر تغییرات ساختاری و پیشگیری تأکید دارد، در چنین شرایطی مورد استقبال قرار نمیگیرد.
👇👇👇#فرهیختگان راهی به رهایی