انجمن آنٺیٺئیستهای ایراךּ
⥪ سرنوشت رجالرضاشاهی
فروغی در میان تشدد و تغیر رضاشاه دل به دریا زد و چنین عنوان مطلب کرد:
غرض و مقصود از شرفیابی به پیشگاه مقدس پادشاه قدر قدرت ارواحنا فدا عرض بیگناهی یکی از چاکران اعلیحضرت است. اعلیحضرتا یقین بدانید اسدی از خدمتگزاران صادق و صمیمی است، جز خواسته پدر تاجدار قدمی برنداشته است
رضا شاه در این موقع به تغیر گفت: ذکاءالملک (فروغی) پای مرا هم به وسط بکش!
فروغی ادامه داد: معاندین کار خود را کردهاند و اگر خدای نکرده اسدی مقصر هم باشد در مقابل خدمات گذشته مستحق بخشش و عفو ملوکانه است. به فرزندان او رحم کنید و نگذارید بیگناهی بیجهت طعمه لاشخوران بشود. پرونده اسدی ساخته و پرداخته پاکروان است و لاغیر.
رضا شاه پس از شنیدن سخنان ملایم و مصلحتآمیز فروغی راه افتاد و فروغی نیز به دنبال او رفت. رضاشاه وارد اتاق کار خود شد و از روی میز کاغذی برداشت و آن را به دست فروغی داد و فروغی عینک خود را جابهجا کرد، ولی شاه به او مجال خواندن نداد. کاغذ را از دست او گرفت و بلند شروع به خواندن کرد. هر سطری که رضاشاه از نامه را میخواند صدای او بلندتر میشد تا به این جملات رسید که تقریبا فریاد میکشید:
محکمه با توجه به محتویات دوسیه و دلایل و مدارک متقن و امارات قانونی و استماع بیانات شهود جرم محمد، ولی اسدی را محرز و مسلم میداند و او را محکوم به اعدام میکند …
شاه بر خشونت خود افزود و گفت:
باز دفاع میکنی! باز حمایت میکنی! باز شفاعت میکنی! برو، برو به خانه خودت دیگر لازم نیست اینجا بیایی با تو کاری ندارم!
فروغی با رنگ پریده تعظیمی کرد و از کاخ خارج شد و یکسره برای جمع کردن اثاثه شخصی به مقر رئیسالوزرایی رفت و فکر میکرد از مذاکرات او و شاه احدی مطلع نیست. ولی وقتی وارد ساختمان شد چشمش به سرهنگ مختاری کفیل نظمیه افتاد که در غیاب سرلشکر آیرم کفالت داشت. مختاری به دنبال فروغی وارد اتاق شد و فروغی به جمعآوری اثاثه خود پرداخت و بدون اینکه با کسی خداحافظی کند راه منزل خود را پیش گرفت. مختاری نیز او را همراهی میکرد. هنگامیکه فروغی میخواست داخل منزل خود بشود مختاری گفت:
از امروز تحت نظر پلیس هستید، در رفت و آمد و معاشرت و مذاکره تلفنی حداکثر رعایت را بکنید.
فروغی وارد خانه شد و همه دور او جمع شدند و به بیان ماوقع پرداخت. در این بین روزنامه اطلاعات را آوردند. فروغی با تعجب این خبر را مرور کرد:
فروغی رئیسالوزرا به واسطه علت مزاج استعفای خود را به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی تقدیم کرده است.
آن روز دهم آذر ماه ۱۳۱۴ بود. چند روز پس از
استعفایاجباری فروغی،
محمدولیاسدی در مشهد به وضع فجیعی تیرباران شد. از
علیاکبراسدی نماینده مجلس و داماد فروغی سلب مصونیت شد و به اتفاق برادرش
سلماناسدی به سیاهچال زندان افتادند و خانه نخستوزیر دیروز تبدیل به ماتمکده شد
#ادامهدارد
ᴊσɪη υѕ ⥂
@iranian_antitheists