قوم ایرانی «کُرد» در شاهنامه فردوسی
پس از اینکه
#جمشید حاکم ایران ستم پیشه
کرد و فراری شد، ضحاک تازی ( عرب ) بر ایران چیره شد. ایرانیان پس از چیره شده ضحاک عرب تازه متوجه شدند که به چه گرفتاری بزرگی دچار شده اند. از این میان
#قوم_ایرانی #کرد بر لبهی تیغ حاکمیت ضحاک قرار داشت.
سیاست دربار چنین شد که هر روز دو مرد جوان از هر قوم و طبقه و نژاد دستگیر و هلاک شده مغزشان خوراک مارها (مردوک) شود، مدت اجرای این سیاست روشن نیست امّا سختترین دوران تاریخ ایرانیان است، مأموران ضحاک در پهنهٔ بسیار وسیع جوانان ایرانی ایران از خانهها ربوده و فرجام کار بر والدینشان مبرهن بود که بازگشتی در میان نیست.
بعد از سپری شدن ایامی چند، دو مرد نیکوکار به اسامی ارمایل و گرمایل تصمیم گرفتند برای پیشگیری از قتل بیشتر جوانان چارهای بیابند، لذا هر دو در نقش آشپز به مطبخ دربار نفوذ کرده و تصمیم گرفتند از دو قربانی هر روزه یکی را نجات دهند و بجای مغز نجات داده شده مغز گوسفند جایگزین نمایند. این رویه موفق شد و هر روزی که یک ایرانی جوان نجات مییافت پنهانی راهی کوهستانها میشدند و بدین ترتیب نسل کُرد پدید آمد:
نگر تا نباشی بهآباد شهر
ترا از جهان دشت و کوهست بهر
به جای سرش زان سری بیبها
خورش ساختند از پی اژدها
ازین گونه هر ماهیان سی جوان
ازیشان همی یافتندی روان
چو گرد آمدی مرد ازیشان دویست
بر آنسان که نشناختندی که کیست
خورشگر بدیشان بزی چند و میش
سپردی و صحرا نهادند پیش
کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد
که ز آباد ناید به دل برش یاد
—-
@iranhistor