یک تحلیلگر غربی:
#ترکیه در حال
#تجزیه شدن است و به زودی مرزهایش تغییر خواهد کرد
به گزارش مشرق، «مایکل روبین» در آخرین مقاله خود نوشت: «ترکیه در حال
تجزیه شدن است و به زودی مرزهایش تغییر خواهد کرد؛ اما هنوز مشخص نیست که ترکیه به دو کشور بزرگ
تجزیه خواهد شد و یا به سیستم فدرالی اداره خواهد شد.»
متن مقالهای روبین که در مورد
تجزیه ترکیه نوشته است به شرح زیر است:
یک کشور چه زمانی
تجزیه میشود؟ جنگ داخلی و اقدامات تلافیجویانه آخرین مرحله برای
تجزیه یک کشور است. در مقابل
تجزیه صلحآمیز چک اسلواکی،
تجزیه یوگسلاوی و هندوستان قرار دارد. اتیوپی قبل از
تجزیه اریتره از این کشور، دهها سال با جنگ داخلی مواجه بود و سودان جنوبی قبل از اینکه استقلال خود را از سودان اعلام کند همین وضعیت وجود داشت. جدایی بنگلادش از پاکستان فقط یک سال طول کشید اما در این یک سال انسانهای خیلی زیادی نسبت به پنج سال جنگ داخلی سوریه کشته شدند.
در همه این الگوها ویژگیهای مشترکی از جمله درگیری داخلی نظام سیاسی و ایجاد بار روانی برای
تجزیه وجود دارد. اریترهایها سالهای زیادی قبل از اعلان استقلال از اتیوپی خودشان را جدا از ملیت اتیوپی و یک جمعیت متفاوت با آنان میدیدند. بنگلادشیها قبل از استقلال از پاکستان به زبان متفاوتی نسبت به پاکستانیها در بین جمعیت خود صحبت میکردند و رفته رفته خود را صاحب فرهنگی متفاوت از فرهنگ پاکستانی میدیدند. در حالی که چکها و اسلواکیها در کنار هم یک کشور تشکیل داده بودند، زبان و تمدن تاریخی خود را متفاوت از یکدیگر مشاهده میکردند.
با نگاهی به خاورمیانه مشاهده میکنیم کُردها خودشان را جمعیت بزرگی میبینند که تاکنون موفق نشدهاند به عنوان یک ملت واحد در دنیا شناخته شوند. دهها میلیون کُرد در چهار کشور متفاوت زندگی میکنند: ایران، ترکیه، عراق و سوریه. کُردهای عراق دهها سال است که برای استقلال خود تلاش و مبارزه میکنند. در دوران سلطنت عراق، شاهد درگیریهای محدودی بین نیروهای سلطنتی و کُردها بودیم. این دوران بیشتر از سال 1961 طول نکشید و فقط سه سال بعد، سلطنت عراق در یک کودتای نظامی سرنگون شد و درگیریهای شدید بین کودتاچیان و کُردها شکل گرفت. این درگیریها به مدت ده سال ادامه یافت. در سال 1970 ملا مصطفی بارزانی رهبر حزب دموکرات کردستان که پدر مسعود بارزانی است با تصور اینکه صدام فردی است که صلح و ثبات را به عراق خواهد آورد با وی توافق کرد. بارزانی و صدام توافقنامهای را امضا کردند که در آن امتیازاتی برای کُردها در نظر گرفته شده بود اما خیلی زود بارزانی به بدعهدی صدام پی برد و درگیریها دوباره شروع شد. صدام حسین کُردها را به شدت سرکوب کرد و هویت و میراث تاریخی آنان را با خاک یکسان کرد. در سال 1991 صدام یک اشتباه استراتژیک بزرگ انجام داد؛ صدام مأموران و مقامات غیرنظامی عراقی را از منطقه کردستان خارج کرد و تسلیم خواسته کُردها شد. کُردهای عراق هم نهایت استفاده از این موقعیت را کردند و حکومت خود در اقلیم کردستان را تشکیل دادند.
بیش از 25 سال از آن زمان میگذرد. نسل جدید کُردها دوره صدام را درک نکرده و جنگ بین کُردها با دولت بغداد را تجربه نکردهاند. فقط چند باری گروه داعش به نزدیکیهای کردستان پیشروی کرده عقبنشینی کرده است. در منطقه کردستان فقط به زبان کُردی صحبت میشود و نسل جدید، زبان عربی را نمیفهمد. فقط آوازهای کُردی گوش میدهند و شبکههای تلویزیونی به زبان کُردی را تماشا میکنند. این نسل نهتنها به جنوب عراق رفت و آمد ندارند، حتی تعداد کمی بغداد را از نزدیک دیدهاند. بسیاری از آنان خود را عراقی نمیدانند. این مسئله جدیدی نیست، به طوری که خیلی از آکادمیسینها و روزنامهنگاران که به اقلیم کردستان سفر میکنند به این تحولات اعتراف میکنند. بحثهای زیادی از تغییرات فاحش اقلیم کردستان در نجف، کربلا، بصره و حتی بغداد مطرح میشود. با عراقیهایی که برای تعطیلات به کمپهای توریستی کوههای کردستان سفر میکنند، مانند اتباع خارجی برخورد میشود و نیروهای اقلیم کردستان اقدام به کنترل پاسپورتهای آنان میکنند. در حالی که در گذشته در مدارس اقلیم کردستان به دانش آموزان آموزش داده میشد که در طول تاریخ به همراهی عربها از تمامیت ارضی عراق دفاع کردهاند ولی در حال حاضر تمامیت ارضی عراق کوچکترین اهمیتی برای نسل جدید اقلیم کردستان ندارد. امتیازاتی که اقلیم کردستان به دست آورده است محدود به کنترل این اقلیم نیست بلکه از لحاظ بار روانی خودشان را به عنوان یک ملت جدا به عراقیها دیکته کردهاند.