#یادداشت
✳️ محیط زیست، زخم خوردهی سیاست
✍.
#عباس_محمدی
✳️ محیط زیست، مهمترین مساله کشور است، چرا که زندگی همگان وابسته است به سلامت هوا و آب و خاک که عناصر تشکیل دهنده محیط زیستاند. آن چه که طبیعتِ یک سرزمین را حفظ یا تخریب میکند، سیاست است. سیاست، تدوینگر قانون و مقررات، برنامهنویسِ چگونگی توسعهی اقتصادی و اجتماعی، کنترلکنندهی ارفتارهای غیرقانونی، تعیینکنندهی خطوط اصلی آموزشهای رسمی، و مروج صاحبقدرتِ درستکاری یا ریاورزی در همزیستی با دیگران و با طبیعت است.
🔹 غالباً میگویند که کنشگران محیط زیست، افراد سیاسی نیستند که این به معنای جدا بودن ایشان از سهمخواهی در قدرت سیاسی است، اما نمیتواند به معنای آن باشد که نباید سخن سیاسی بگویند یا نقد سیاست کنند.
🔹 در همه جای جهان، و در کشور ما هم، هرگاه بخواهند از یک فعالیت مخربِ محیط زیست انتقاد کنند، خواهناخواه، مستقیماً یا با واسطه، لبهی تیغِ نقد متوجه دولتها و سیاست دولتمردان میشود.
🔹 عامل دیگر سیاسی شدن امر محیط زیست، دست کم در شرایطی مانند شرایط کشور ما، اشخاص ذینفع در غارت داراییهای طبیعی و همگانی، و دولتمردان هستند. این اشخاص ، اگر در برابر انتقادهای مدافعان محیط زیست کم بیاورند، آنان را در بسیاری موارد به اتهامهایی مانند اخلال در اجرای برنامههای اقتصادی و طرحهای «ملی» متهم میکنند تا ایشان را بهاصطلاح به گوشهی رینگ برانند.
🔹 به هر حال، کنشگری محیط زیست با نقد دستگاه قدرت همراه است، و از سوی دیگر رخدادهای تند سیاسی هم بلافاصله بر کنشهای محیط زیستی اثر (معمولاً منفی) میگذارند و مطالبهها در این زمینه را به حاشیه میرانند و از این رهگدر غالباً فرصتی برای تخریبگران طبیعت فراهم میشود که این نیز اثر دیگر سیاست بر محیط زیست است.
🔹 رویدادهای اخیر کشور، از جنبهی درهمتنیدگی سیاست و محیط زیست، در خور بررسی است.
تمرکز غیرضروری دولتها بر آن چیزی که «ارشاد» مردم در زمینهی انتشارات و حجاب خوانده میشود، دخالت دستگاههای دولتی در هر موضوع شخصی، و مسالهسازیهای پیاپی آنها در زمینههایی مانند سیاست خارجی و ارتباط با بانکهای کشورهای دیگر، سبب بی توجهی یا کم اعتنایی به برخی اولویتهای پایه، از جمله در موضوع حراست از داراییهای همگانی شامل بودجهی ملی و ذخیرههای ارزی و دارایی های طبیعی شده است.
🔹 در بخش محیط زیست و منابع طبیعی، نیازی به توضیح نیست که شکلگیری محفل های سودجوی فرصتطلب در حوزههای مختلف که برای مثال با سدسازیهای افراطی و طرحهای انتقال آبِ بینحوضهای سبب تعمیق معضل آب و پدید آمدن اختلافهای منطقهای شدهاند؛ یا با معدنکاریهای سرزمینفروشانه، چهرهی کوه و دشتهای میهن را زخمی کردهاند؛ وبا زمینخواریهای رنگارنگ در پوشش طرحهای گردشگری به پشتوانهی منابع بانکی و بودجهی ملی، عواقب منفی سنگینی برای سرزمین و مردم ایران رقم زدهاند، عمدتاً ناشی از مشغول بودن مسوولان به مسایل دیگر و غفلت ایشان از ضرورت حفاظت از سرزمین بوده است. اگر مسوولان، بهجای انکار معضلات عمیق کشور و تحقیر اعتراضهای اخیر، به شکاف عمیقِ میان خود و نسلهای جوان و نوجوان بیاندیشند، قطعاً راههای کمهزینهای در جهت اصلاح نظام حکمرانی یافت خواهد شد.
🔹 نسل جدید و همهی معترضانِ نیکاندیش، خواستههایی دارند که به کم و بیش در قانون اساسی آمده و یا با اصلاحاتی قابل دستیابی است. این خواستهها چیزهایی چندان فراتر از حق برابر در استفاده از فرصتهای تحصیلی و شغلی، تأمین حداقلی از رفاه و بهداشت برای همگان، بازگرداندن اعتبار به پول ملی و گذرنامهی ایرانی، حفظ چشماندازهای طبیعیِ میهن، حفظ میراثهای فرهنگی و خاطرههای جمعی، آبادی کشور، آزادی بیان، آزادی در امور شخصی، و نکوداشت کرامت انسانی نیست
🔹 بخش مهمی از اعتراضهای اخیر آکنده است از روح مسالمتجویانه، بیزاری از خشونت، برائت از خارجنشینانی که طرفدار تشدید تحریمها و بحرانیتر شدن اوضاع کشور هستند، و عشقورزی به طبیعت. مسوولان کشور باید بهجای بیاهمیت جلوه دادن این انتقادها و برخورد خشن با جوانان، گوششان را برای شنیدن دقیق نقدها و رسیدگی مؤثر به خواستههای انسانی و منطقی ایشان باز کنند. اگر پس از فروکش کردن اعتراضها، مردم لذتِ خوب پیروزی نسبی را نچشند، موج بزرگ دیگری از مهاجرت نخبگان، فرار سرمایهها، و تخریب محیط زیست به دست فرصتطلبان، کشور را در هم خواهد کوفت.
✳️ برای خواندن متن کامل، روی INSTANT VIEW ضربه بزنید و یا از لینک زیر استفاده کنید:
https://khabaronline.ir/xjknz
✳️ ۳۰ مهر ۱۴۰۱
🆔 @IranENGOs