1⃣ Light-headed (adjective /ˌlaɪtˈhed.ɪd):
سرگیجه داشتن _ گیج
🔎 Definition: Feeling dizzy and slightly faint, often due to lack of oxygen or low blood pressure.
معنی: احساس سرگیجه و ضعف خفیف، معمولاً به دلیل کمبود اکسیژن یا افت فشار خون.
✏️ Example: She felt light-headed after standing up too quickly.
مثال: او بعد از سریع بلند شدن احساس سرگیجه کرد.
✐✎✐✎✐✎✐✎✐✎✎✐✎✐✎✐✎✐
2⃣ Paralyzed (adjective /ˈpær.ə.laɪzd):
فلج _ ناتوان
🔎 Definition: Unable to move or act, either physically or emotionally.
معنی: ناتوان از حرکت یا عمل، چه به صورت فیزیکی و چه احساسی.
✏️ Example: The accident left him paralyzed from the waist down.
مثال: تصادف باعث شد از کمر به پایین فلج شود.
✐✎✐✎✐✎✐✎✐✎✎✐✎✐✎✐✎✐
3⃣ Suppressing (verb /səˈpres.ɪŋ):
سرکوب کردن _ مهار کردن
🔎 Definition: To prevent something from being expressed or felt, especially emotions or desires.
معنی: جلوگیری از ابراز یا احساس چیزی، بهویژه احساسات یا خواستهها.
✏️ Example: He was suppressing his anger to avoid an argument.
مثال: او خشمش را سرکوب میکرد تا از دعوا جلوگیری کند.
#زبانتخصصی
📝آیلار نعمتی
°○|
@ir_biotech_academy⚙️🌱 |○°