Imam__mahdi313

#بسیجی
Channel
Religion and Spirituality
Persian
Logo of the Telegram channel Imam__mahdi313
@imam_mahdi255Promote
420
subscribers
5.08K
photos
5.03K
videos
521
links
کانال الصمصام المنتقم / شمشیر انتقام گیرنده . سلامتی امام الزمان مهدی فاطمه عج الله صلوات جانم فدای امام سید علی خامنه‌ای @he313
Imam__mahdi313
Photo
امشب دعوت هستید به مراسم وداع با پیکر مطهر تنها بسیجی شهدای خانطومان #شهید_علی_جمشیدی
به روایت #خواهر_شهید : علی فرزند دهم و آخر خانواده بود که سال 69 با خواهر آخرمان که دو قلو بودند متولد شد. در بین شهدای خان‌طومان علی تنها بسیجی آن جمع بود که به شهادت رسید.
برادرم بسیار بچه فعالی بود و از دوران ابتدایی در بسیج و ستاد امر به معروف رفت و آمد می‌کرد. گاهی که مناسبتی پیش می‌آمد به ستاد می­‌رفت و شب­ها همانجا می­‌خوابید و صبح به مدرسه می­‌رفت. درسش که تمام شد کنکور داد و در رشته معماری ساختمان ادامه تحصیل داد و لیسانسش را از دانشگاه #چالوس گرفت. البته بین مقطع فوق دیپلم و کارشناسی دوران #سربازی‌ اش را هم طی کرد.
علی یکسال و نیم پیگیر بود که برود سوریه، خیلی هم تلاش می­‌کرد که هر زمانی شد برود. تا اینکه برادر دیگرم که #پاسدار است به او گفت اول باید در شهر خودمان آموزش ببینی، بعد بروی استان، از آنجا اعزامت کنند. یکسری آموزش‌هایی مثل دفاع شخصی دید اما برادرم گفت اینها آموزش محسوب نمی­‌شوند باید بروی در شرایط سخت و خودت را برای آن موقعیت آماده کنی. علی با سه چهار نفر از دوستانش سه روز رفته بودند در یک جنگل بدون آب و غذا و در شرایط سخت و باران خودشان را آماده کرده بودند.
برادرم گفت باید تیراندازی هم یاد بگیری. علی به قدری مشتاق رفتن بود که آموزش تیراندازی هم دید آن هم در حدی که وقتی مسابقه داد جزو 3 نفر برتر شهر شد و تا جایی پیش رفت که توانست در استان #مازندران هم جزو سه نفر اول شود.
او وقتی می دید هر چه می گوید علی انجام می دهد و بیشتر اصرار می کند می خواست او با آمادگی بیشتر با همه چیز آشنا شود. علی تمام آموزش‌­ها را دیده بود، حتی تلاش کرد با بچه‌های تیپ فاطمیون اعزام شود. بالاخره برادر بزرگترم گفت: کارهایت را برای رفتن درست می­‌کنم و این شد که عاقبت تیر ماه رفت.
چون #بسیجی بود برش می‌گرداندند
4، 5 ماه قبل از شهادتش برادر بزرگم در خان‌طومان از ناحیه کتف مجروح شده بود و علی در بیمارستان پیش او می ماند و پرستاری‌اش را می‌کرد. فروردین یکی از بچه­‌ها به او زنگ زد و گفت فردا مازندران 105 نفر اعزام داریم اما علی گفت چون من بسیجی هستم اعزامم نمی کنند. قبل از آن سه بار برش گردانده بودند. زنگ زد تهران، مسئول #تهران به او گفت: تو بیا اینجا من فردا صبح می­‌فرستمت.
منبع : مشرق نیوز
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
ساعت ۲۱ مازندران #نور کوچه جنب ساختمان سپاه
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
@imam_mahdi255
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همونطور که چشماش بسته بود میوه دهنش میذاشتم، آروم صداش میکردم قدیر میوه رو بجو خفه نشی...
به یاد #شهید_قدیر_سرلک #مدافع_حرم حضرت زینب سلام الله علیها...
قدیر سرلک رزمنده #بسیجی که به صورت داوطلبانه برای اجرای عملیات مستشاری به منظور دفاع از حرم حضرت زینب(س) و مبارزه با گروهک‌های تروریستی به سوریه رفته بود، به شهادت رسید. ستوان یکم پاسدار، قدیر سرلک سال‌ها به عنوان فرمانده گردان امام حسین(ع) سپاه ناحیه شهید محلاتی مشغول خدمت بود. او در جریان مأموریت مستشاری که در سوریه حاضر شده بود، در روز ۱۳ آبان منطقه حلب به شهادت رسید.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#تاریخ #تولد: ۱۳ شهریور ۶۳
محل تولد: #تهران
تاریخ شهادت: ۱۳ آبان ۹۴
محل شهادت: #حلب، #سوریه
آرامگاه شهید: گلزار #شهدای #پاکدشت
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
مدرک فوق دیپلم #برق صنعتی
مدرک کارشناسی #هوافضا
مدرک #کارشناسی ارشد #جغرافیا و برنامه ریزی روستایی
فرمانده گروهان ۱۱۵ امام حسین «ع»
#فرمانده #گردان ۱۱۸ امام حسین «ع»
فرمانده گردان ۱۱۴ امام حسین «ع»
ده سال #فرماندهی پایگاه بسیج #مسجد ۷۲ تن، شهرک رضویه و...
🌹 🌹 🌹
@imam_mahdi255
هم#جانباز یی هم #پاسدار هم #بسیجی هم #فرمانده و هم #رهبر و هم امامم #سید_علی_خامنه_ای هستی،
#اعیاد_شعبانیه ولادت با سعادت آقا جانم #امام_حسین علیه السلام آقا جانم #حضرت_عباس سلام الله و آقا جانم مظلوم اسارت شام #امام_سجاد علیه السلام مبارک باد 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
پیشاپیش هم ولادت با سعادت حضرت #ولی_عصر عج الله #مهدی_فاطمه سلام الله #امام_زمان علیه السلام مبارک باد #نیمه_شعبان
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
.
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷
.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@imam_mahdi255
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😭😭اونجا سربند#ابوالفضل به همه تَوُن میداد،#بسیجی با لب تشنه#لب #دریا جون میداد، تقدیم، اونجا#کرخه و#دوکوهه جنّت جانبازا بود، اینجا با #زخم زبون #جانباز رو تحویل می‌گیرند
@imam_mahdi255 🕊️ 🌹 🕊️
مراسم یادبود #شهید_محمد_حسین_حدادیان #خادم_الحسين #بسیجی #مدافع #امنیت #شهید در روز شنبه یک شنبه و دوشنبه در آستان مقدس امامزاده علی اکبر چیذر
#اللهم_صل_الله_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم
@imam_mahdi255
Imam__mahdi313
شهید مدافع حرم میثم نجفی @imam_mahdi255
شهید مدافع حرم میثم نجفی:
‌ میثم نجفی #پاسدار جوان و پر امید قرچکی رفته تا ضمن همراهی با نگاه خردسال حلما دختر شهید گوشه هایی از حال و هوای #بسیجی و عاشقانۀ او را به تصویر بکشد. این رزمندۀ پرشور و خوشدل میدان دفاع از #اسلام بسادگی همۀ دلخوشی های خویش را به خدا سپرد و با #شهادت حاجت روا شد. همشهریان شهید نجفی پس از وداع و تشییع او را در حرم بی بی زبیده (س) قرچک به خاطره های حماسی انقلاب سپردند. .
.
در این برنامه که جمعه 7 خرداد ساعت 17:15 دقیقه از شبکۀ دو سیما تقدیم علاقمندان اینگونه تولیدات خواهد شد ، همسر و پدر و مادر و جمعی از همرزمان شهید نجفی سیرۀ رفتاری و اخلاقی اش را روایت نموده اند.
شهید گمنامی که در #خواب هویتش را به #دخترش نشان داد.
 قسمت دوم:
اشک شوق و فریاد خوشحالی در منزل #شهید سید علی اکبر حسینی به پاشد شهیدی که در سن 23 سالگی به عنوان نیروی #بسیجی لشگر 5نصر از نیشابور اعزام شده بود و چهارم خرداد سال 93 همزمان با روز شهادت امام موسی بن جعفر(ع) در شهر درود یعنی همان #شهر محل سکونت خانواده و تدفین شده بود و امروز دیگر خانواده #حسینی به یاد شهیدشان بر سنگ مزار این شهید گمنام آب نمی‌ریزند بلکه می‌دانند آن شهید گمنام از امروز متعلق به خودشان است.

به‌همراه خانواده #شهید_حسینی، مسئولان نیشابور، اصحاب رسانه و بستگان و مردم دررود نیشابور به پارک شهدای گمنام درود رفتیم کوهی که برفراز آن پرچم « #یا_مهدی ادرکنی» قرار داشت و پیکر دو #شهید_گمنام .... حالا دیگر یکی از شهدای گمنام به آغوش خانواده‌اش بازگشت و به این فراق و چشم انتظاری 31 ساله پایان داد #شهیدی که دوست نداشت خانواده‌اش بیشتر از این اذیت شوند و از طرفی دوست نداشت #همرزم شهیدش را تنها بگذارد به همین دلیل به نیشابور آمد تا هم در کنار خانواده‌اش باشد و هم در کنار همرزم شهیدش که گمنام مانده است.

خوابی که #دختر شهید را به آغوش #پدرش رساند

سمیه تنها دختر #شهید_سید_علی_‌اکبر_حسینی در کنار مزار پدرش آرام نشسته است و گویی با پدرش خلوت کرده‌ و حرف‌هایی از جنس #پدر و دختری می‌زنند حرف‌هایی که سال‌ها در سینه دخترک جوان برای چنین روزی مانده است.

با سمیه که همکلام می‌شوم از خوابی که سال گذشته دیده است تعریف می‌کند و می‌گوید: سال گذشته چند روز قبل از اینکه شهدای گمنام را به درود #نیشابور بیاورند خواب دیدم در یک حسینیه خیلی بزرگ تابوت دو شهید گذاشته‌اند و یکی از تابوت‌هایی که رو به قبله بود را نشانم دادند و گفتند این تابوت روبه قبله پدر شماست در همان حال گفتم این که اسمی ندارد نزدیک تر که رفتم روی تابوت با خط خوش نوشته شده بود شهید سیدعلی اکبر حسینی؛ با #مادرم تماس گرفتم و گفتم دررود خبری است و آنجا بود که فهمیدم قرار است دو شهید گمنام در درود به خاک سپرده شوند.

وی ادامه می‌دهد: چهارم خرداد ماه سال 93 روز شهادت امام موسی بن جعفر (ع) پیکر دو شهید گمنام دفاع مقدس وارد روستای دررود شد خیلی بی تاب بودم هر چه گفتم این شهید پدر من است کسی #باور نکرد و می‌گفتند به #خواب که اعتباری نیست، نمی‌شود تنها به یک خواب بسنده کرد.
.
.
ادامه در پست بعدی