یه خاطره یِ ریز هم یادم اومده وای هر وقت یادم میوفته از خنده منفجر میشم :) یکی از دخترای آشنام با یه انسان ِ مثلا مذهبی طور رفته بود دیت . بچها پسره از ترس اینکه گشت بیاد بگه این دختره کیه فشارش افتاده بود ، دختره رفت براش آبمیوه خرید فشارش بیاد بالا🤩🤩🤩🤩🤩