بازیابی میراث خطائی، بازسازی هویت ایرانی 📝مروری از میثم قهوهچیان
دبیر مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه
«بازیابی تراث حکمی شاه اسماعیل صفوی» آخرین اثر سیدجواد میری در بستر باشگاه اندیشه متولد شد. مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه میزبان سلسله نشستهایی با عنوان کتاب و با ارائه نگارنده کتاب بود. میری اما در این اثر از بازیابی میراث خطائی به بازسازی هویت ایرانی میپردازد.
سیدجواد میری موضوع آخرین کتاب خود یعنی «بازیابی تراث حکمی شاه اسماعیل صفوی» را موضوعی نادیده انگاشته دشه دانسته(۹) این را به خاطر «تاریخنگاری ناسیونالیسمی» ارزیابی کرده که در آن زبان انسان ایرانی در حوزه فرهنگ و تفکر فقط فارسی است(۱۷). آنچه میری را به سوی خوانش این سنت نادیده برانگیخته «چالش نهیلیسم و بیمحتوایی است. وقتی انسان دچار پوچ انگاری میشود، این پوچ انگاری موجبات اضطراب روحی و روانی او را فراهم میکند. سنت حکمی مبتنی بر «دعوت» و اضطرابها، دغدغهها و پرسشهای انسان را مورد التفات قرار میدهد» (۱۹).
میری شاه اسماعیل صفوی را نه یکی از بنیانگذاران مهم در تاریخ نوین ایران که به عنوان یکی از شخصیتهای کلیدی در «بستر ایران» در نظر میگیرد که نسبت وثیق و موثقی با «طریقت صفوی» دارد» (۲۳). تعبیر بستر ایران به واقع بستر پیشا ناسیونالیستیی است که در آن هنوز ایران قوام نیافته است.
او با نقد روایت جریان اصلی از ایران مطرح است میگوید «آنچه امروز به آن ایران میگوییم، وامدار شعر و شاهنامه فردوسی نبوده است. آنچه در صحنه سیاست و در صحنه نهادسازی و جامعهسازی و فرهنگسازی در ایران اتفاق افتاده است، به طور مستقیم با سلسله و سلطنت و حکومت و حکمت شاه اسماعیل ارتباط دارد، ولی هیچ اسمی از شاه اسماعیل صفوی وجود ندارد» (۲۵). با خروج از غلبه روایت اصلی که موجب میشود ما بسیاری از چیزها را ببینیم «اردبیل به عنوان یکی از کانونهای مهم تراث حکمی و تمدن اسلامی ظرفیت بسیار بالایی» (۳۱) خواهد یافت.
تقلیل فضا به فضای فقط فارسی ذیل رویکرد یوروسنتریک و اورینتالیستی در حدی که برخی مانند شفیعی کدکنی زبان و عرفان و حکمت نظری در جهان اسلام را فارسی میدانند(۳۹) موجب میشود که بسیاری از اقوام و گروههای مختلف دچار نوعی از الیناسیون فرهنگی بشوند و سپس الیناسیون فرهنگی، قوممداریهای مختلفی ایجاد میکند؛ در نتیجه ما با پان عربیسم، پان فارسیسم، پان ترکیسم، پان کردیسم مواجه میشویم» (۴۰).
از نظر میری «جلال آل احمد» با بازشناسی «اخراج زبان ترکی» از ایران معاصر گامی مهم در توجه به میراث ترکی ایران را برداشته است. او میگوید «جلال آل احمد، زبان ترکی از حوزه عمومی ایران به نحو فعالانه اخراج شده است و به این زبان اجازه داده نشده که زبانیت خود را در ساحت عمومی بیاید و رشد و بالندگی پیدا کند.» (۵۳) وی ادامه میدهد که «زبان تبلور تنوع و تکثر تاریخی است؛ بنابراین وقتی یکی زبان حذف میشود؛ در واقع یک جریان تنومند تاریخی و سنتی بالنده به تبع آن حذف شده است که در طول ادوار گوناگون تاریخ، یک هویت را شکل داده است» (همان).
میری در مقابل آنچه امپریالیسم زبان فارسی خوانده معتقد به رسمی بودن ترکی در ایران است. مراد او از امپریالیسم زبان فارسی آن است که «برخی زبان فارسی را به نوعی صورتبندی کردهاند که گویی هویت ایرانی فقط در آینه تمام نمای زبان فارسی قابل رؤیت است» (۷۴) و مراد او از رسمی بودن زبان ترکی «رسمیت و رواج و تداول» و «زبان هویت و شخصیت ایرانی» آن است و مراد اینکه بخشی از حکمت ما به ترکی است و ترکی بخشی از هویت ایرانی است (۸۰-۸۱).
در واقع یکی از مقاصد اصلی کتاب «بازیابی تراث حکمی شاه اسماعیل صفوی» در کنار مقاصدی چون سنگربندی در مقابل نهیلیسم، بازیابی و باسازی هویت ایرانی است. میری میکوشد تا بخشی از میراث هویتی ایران را مرئی سازد. کاری که پیشتر آل احمد و دیگران آن را انجام دادهاند. او تلاش میکند در چارچوب ایران مدرن، بستر واقعی ایران را باز نماید تا ایران بتواند از همه ابعاد خویش در جهان امروز استفاده کند. این بازسازی هویت ایرانی با استفاده و تدقیق در همه ابعاد هویتی ایرانی از جمله زبان ترکی میسر است و توجه به زبان ترکی بدون نگاه به دیوان شاه اسماعیل صفوی، سردمدار ادبیات دیوان ترکی میسر نخواهد بود. مضامین سنت ایرانی گذشته از آنکه در چه زبانی باشد، میتواند سدی استوار در مقابل از خویش تهیسازی غربی باشد، موجی که در رویه ناسیونالیستی آن قصد جان زبانهای غیر فارسی را کرده بود.
* منبع ارجاعات:
میری سیدجواد، بازیابی میراث حکمی شاه اسماعیل صفوی، تهران: نقد فرهنگ، ۱۴۰۳.
@bashgahandishe