View in Telegram
🔘 از سینمای ایران رکسانا هشتمین فیلم پرویز شهبازی است که یک بار دیگر دست‌مایه‌ها و شگردهای استفاده‌شده در نفس عمیق را به یاد می‌آورد. شهبازی با مسافر جنوب (۱۳۷۵) و نجوا (۱۳۷۸) شروع کرد که به سینمای کانونی و آن نوع واقع‌گرایی نزدیکی‌هایی داشتند ولی بعد از موفقیت و محبوبیت نفس عمیق (۱۳۸۱) مسیر دیگری پی گرفت؛ سرنوشت جوان‌هایی که از قواعد «شهر بی‌رحم» به تنگ آمده‌اند، بی‌هدف پرسه می‌زنند، دنبال فرصتی می‌گردند پولی به جیب بزنند تا دست جلوی پدر و مادر یا صاحب‌کار، صاحب‌خانه و طلبکار قلدر دراز نکنند، هر کس که اطراف‌شان می‌پلکد یا ظالم است یا زخم‌خورده‌ای که ممکن است غرامت بلایی را که سرش آمده از این جوان‌ها بگیرد. رکسانا در همین دنیا شکل گرفته و بیش از دربند (۱۳۹۱) و مالاریا (۱۳۹۴) به حال‌و‌هوای نفس عمیق نزدیک شده. کاراکتر اصلی که اسمش فرد است و یسنا میرطهماسب بازی‌اش می‌کند ول می‌گردد تا روزش را شب کند و شبش را روز، دلبسته‌ی دختری شده به نام رکسانا که عکاس و فیلمبردار عروسی است. فیلم چند صحنه‌ی تأثیرگذار دارد با امضای شهبازی، از همان موقعیت‌های جفنگ طنزآمیز که همزمان تلخ‌اند چون در‌به‌دری و پریشان‌حالی نسل امروز را جلوی چشم‌مان می‌گذارد، اما ساختار پرسه‌زن فیلم موفق نمی‌شود به انسجام برسد و رها کردن بعضی شخصیت‌ها و خرده‌قصه‌ها توجیه‌پذیر نیست. مشکل اصلی‌تر بلاتکلیفی کاراکتر رکساناست که پیش از آن‌که سردربیاوریم چه می‌کند و چه می‌خواهد به سرانجامی قابل پیش‌‌بینی می‌رسد. طراحی شخصیت بلاتکلیف با بلاتکلیفی در شخصیت‌پردازی تفاوت دارد و این دختر که اسمش را به فیلم داده وضوح دراماتیک پیدا نمی‌کند، بازی بازیگرش هم کمک نکرده تا حفره‌های فیلمنامه به چشم نیاید. کاراکتر و بازی مریم پالیزبان در نفس عمیق نمونه‌ی خوبی برای مقایسه است تا یادمان بیاید رکسانا چه کم دارد. ⭐️ امتیاز از ۵ ستاره: ۲ و نیم @hoseinmoazezinia
Telegram Center
Telegram Center
Channel