آرایش و فریب: دیدگاهها و تحولات در عصر طلایی اسپانیا
در اسپانیا قرن هفدهم، استفاده از آرایش بهویژه در میان زنان مورد انتقاد قرار میگرفت. خوان دِ زابالِتا، مصلح اخلاقی اسپانیایی، در کتاب خود در سال 1654، آرایش زنان را از نظر دینی محکوم کرد و معتقد بود اگر خداوند میخواست زنان همانطور که خود را میآرایند، باشند، صورتشان را از ابتدا به همین شکل میآفرید. این نوع انتقادات، بخشی از تاریخ ادبیات میسوجینیستی(Misogyny-زنستیزی) است که زنان را به دستکاری در خلقت خداوند متهم میکند.
✍️🏻اما ماریا دِ زایاس، نویسنده اسپانیایی، این فشارهای اجتماعی بر زنان را بهعنوان ابزاری برای جلوگیری از آزادسازی آنها میدید. او در یکی از آثارش اشاره میکند که اگر زنان به جای تمرکز بر آرایش و زیبایی، به آموزش و علم میپرداختند، می توانستند در بسیاری از جنبهها از مردان پیشی بگیرند.
✍️🏻با کاهش قدرتهای امپراتوری اسپانیا در اواخر قرن هفدهم و پایان عصر طلایی، استفاده از آرایش در این کشور کاهش یافت. در پی انقلاب فرانسه در 1789، روندی به سوی ظاهری طبیعیتر در اروپا پدید آمد و آرایشهای سنگین کنار گذاشته شد.
✍️🏻استفاده از آرایش به مرور زمان چرخهای داشته است. در قرن نوزدهم، پودرهایی بر پایه اکسید روی جایگزین ترکیبات سمی سرب شدند و استفاده از آرایش دوباره در اروپا رایج شد. در دهه 1920، استفاده از آرایش در اروپا و آمریکای شمالی گسترش یافت و بحثها در مورد آن همچنان ادامه دارد، همانطور که در عصر طلایی اسپانیا وجود داشت.
✍️🏻در پرتره معروف دیهگو ولاسکز از ماریا ترزا، اسپانیا، او با رژ گونه سنگین و صورت سفیدی به تصویر کشیده شده است. این تصویر با هدف جذب شوهر آیندهاش، لوئی چهاردهم فرانسه، در نظر گرفته شده بود.
@honartohi