شناسایی محل نبرد قادسیه بین ساسانیان ایران و لشکر عمر؛ تصاویر جاسوسی آمریکا به کمک باستان شناسان آمد
گروهی از باستانشناسان بر این باور هستند که براساس تصاویر ماهوارههای جاسوسی آمریکا در دهه ۱۹۷۰ توانستهاند محل نبرد قادسیه بین سپاه ساسانیان ایران و لشکر اعراب به رهبری عمر، خلیفه وقت مسلمانان را شناسایی کنند.
تصاویر ماهوارههای جاسوسی آمریکا در دهه ۱۹۷۰ ثبت شده بود و اکنون پس از گذشت نیم قرن از حالت محرمانه خارج شده است. نبرد قادسیه در سال ۶۳۶ میلادی در بینالنهرین در عراق امروزی روی داد و با شکست لشکر ایرانیان به پایان رسید.
به گفته باستانشناسان بریتانیایی و عراقی منطقهای در حدود ۳۰ کیلومتری جنوب کوفه در استان نجف شباهت زیادی با محل نبرد قادسیه براساس آنچه در متون تاریخی توصیف شده است دارد.
به گفته باستانشناسان خندقهای به جامانده از دوران نبرد قادسیه در تصاویر ماهوارهای دهه ۱۹۷۰ به مراتب واضحتر از تصاویری است که امروزه به ثبت میرسند
«تاریخِ ایران» تاریخِ پُر پیچ و خم درازی است، بگیریم سه هزار سال، از جهتی پنج هزار سال (با عیلام)، در هر حال این کشور یکی از کهنترین کشورهایی است که ادامهی تاریخی دارند. آیا میشود به همین سادگی بر تمام این واقعیّات قلمِ بطلان کشید؟ مگر سراسر دنیا بهشت بوده که در ایران ناهمواریهایی وجود داشته؟ همزمان با ایران آشوریها چه میکردند؟ اقوامِ وحشیِ شرق و شمال را نمیگویم، یونانیها و رومیهای «متمدّن» را بگیرید، با بردهداری، استعمارگری و «گلادیاتور بازیهایشان»! وایکینگهای اسکاندیناو چه رفتاری داشتند؟ در «مجلّهی هستی» مقالهای از یک متخصّصِ تاریخِ روم آوردیم که گفته بود: «ژولیوسِ قیصر» یک قلم، دوازده میلیون از مردم «گُل» را کشته بود. یکی از دوستان در تخت جمشید از یک ایرانشناسِ آلمانی پرسیده بود: «زمانی که این بناها را میساختند، شما چه میکردید؟» او سر به گوشش برده و جواب داده بود: «ما همدیگر را میخوردیم!». آیا شنیدهاید که در تمدّنِ ایران، غلامان و کنیزان را به همراهِ نعشِ "صاحبِ" خود زنده به گور بکنند، یا به عنوان قربانی در رود بیفکنند، آنگونه که در چین و چندین کشور دیگر میکردند؟ آیا شنیدهاید که در ایران زنی را به همراه جنازهی شوهرش در آتش بیندازند، آنگونه که در هند میشد؛ یا دختر بچّه را زنده زنده به خاک بسپارند، آنگونه که رسم چین و عربستان جاهلی بود؟ آیا در ایران باستان بردهداری به رسم یونان و روم رواج داشته است، و صدها هزار مردم را به ساختن اهرام (چون در مصر) و ساختن دیوار چین (چون در چین) به بیگاری واداشتهاند؟ البتّه ایرانیها بیگناه نبودهاند، زیرا هیچ ملّتی بیگناه زندگی نکرده است. هر قومی در حدّ خود، جنگ، شقاوت و نابکاری داشته. این به آن سبب است که فلزّ بشر یکدست نیست، منتها چون همه چیز نسبی است، ملّتها و حکومتهای بهتر و بدتر داشتهایم، و وظیفهی تاریخ آن است که این بهتر_بدترها را سبک سنگین کند. ارزشِ یک ملّت در مقایسه با دیگران، در فزونتر بودنِ کارهای خوبش نسبت به بَدَش سنجیده میشود. انصاف را زیر پا نگذاریم، ما در اعتباری که هنوز داریم، نانِ تمدّنِ باستانیِ خود را میخوریم. در جریان جنگ عراق «خاویرپرز دوکویار» دبیر کلّ سازمان ملل، که به ایران آمد، پای که بر زمین «مهرآباد» گذارد، نخستین حرفی که بر زبان آورد ابراز احترام نسبت به فرهنگ و تمدّن ایران بود، و خانم «مادلن آلبرایت» وزیر خارجهی پیشین آمریکا نیز چند سال پیش هنگامی که خواست از جریان کودتای ۲۸ مرداد عذرخواهی کند از سهم ایران در تمدّن جهان حرف زد. منظور آن است که آنچه در زندگی این کشور گذشته نه از چشمِ خارجیان پنهان است، و نه از چشمِ مردمِ خودِ ایران. ولی ما خود از یک طرف دم از «گفتگوی تمدّنها» میزنیم و از سوی دیگر در رسانههای رسمی آن را به باد افترا میگیریم!
کینهورزی نسبت به ایران و تاریخش معلوم نیست که از کجا آب میخورد، چه آرزو و چشمداشتی را ارضاء میکند؟ البتّه کسی این توقّع را ندارد که چون ما وابسته به این کشور هستیم چشمِ خود را به روی عیبهایش ببندیم. هیچ قوم کهنسالی از جمله ایران، عاری از کمبود یا مشکلاتی نبوده، و اگر بود آن همه اُفت و خیز پیش نمیآمد. امّا ایران ویژگیِ خاصّ خود را داشته و آن این است که به سبب داشتن بعضی امتیازها، جلبِ حسود و دشمن میکرده. بدین گونه کمتر کشوری در جهان به اندازهی او، از یکسو موردِ ستایش و از سوی دیگر موردِ طعن قرار گرفته است، ولی هیچگاه یک چنین کوششی در «مسخِ تاریخ» آنگونه که در دورانِ معاصر ناظر بودهایم، دیده نشده است. وقتی تلویزیونِ رسمیِ کشور هم این دید را مورد تشویق قرار دهد، آنگاه این سؤال پیش میآید که کجای کار هستیم؟ در واقع این نشانهی اهمّیّت و ریشهدار بودنِ تاریخ و فرهنگ ایران است، نشانهی آن است که از آن حساب برده میشود. واقعیّت آن است که تاریخ و فرهنگ ایران از همان آغاز رو به گشایش داشتهاند نه بستگی، رو به انعطاف داشتهاند نه تحجّر، رو به جهانی بودن داشتهاند نه موضعی؛ و این حقد و رشک بر میانگیخت. مقایسه شود بزرگمنشیِ هخامنشی با تمدّنهای همزمانش مانند بابِل و آشور، حتّی با یونان. زبان فارسی و فرهنگ ایران بعد از اسلام نیز، از جهت دیگر همان روش را دنبال میکنند. شاهنامه، کتابِ جهانی است، انگیزهها و هدفهایش مقایسه شود با انگیزهها و هدفهای معروفترین حماسهی عالم، يعنى «ايلياد هومر». البتّه ایران احتیاج به دفاع ندارد. او بهقدر کافی طیّ این ۲۵۰۰ سال مورد داوری قرار گرفته است و به یقین نتیجهای که بدگویان از این حرفها انتظار دارند، به دست نخواهد آمد.
بعضی گفتارها و کردارها مینمایند که روحیّهی «طالبانی» به آنچه در افغانستان گذشت ختم نمیشود. طیفها و شاخههایی دارد. قرن بیستم، قرنِ تکان دهندهای بوده است. در کنار جهش علم که با استواری جلو میرفت، اندیشهی اجتماعیِ بشر، جا به جا گسلهایی از خود بروز داد، و این مینماید که میانِ نیمهی علمسازِ مغزِ بشر و نیمهی فرهنگاندیشِ آن، هاویهای میتواند باشد. معیارهای گذشته به هم ریخت، به گونهای که پیش از آن کسی نظیرش را به یاد نداشت. این، میتوانست قابلِ پذیرش باشد، به شرط آنکه بر نوعی منطق حرکت میکرد. هیچ چیز نباید در مقابلِ کنجکاویِ بشر مانع پدید آورد، هیچ چیز مقدّس نیست، مگر «حقیقت». امّا اگر گفته شود که بیسوادی از سواد بهتر است، خشکسالی از تَـرسالی، ادّعا از دلیل، و ناشیگری از مهارت، این دیگر سر به وارونگی و ویرانی میزند. البته از زمانی که «گوتِنبِرگ» چاپ را اختراع کرد و از زمانی که «رسانهها» به نحو انبوه وارد زندگی بشر شدند، هر کسی توانست به خود حق بدهد که هرچه دلش خواست بگوید؛ به خصوص اگر شاخهای از حکومت یا عوام در جهتِ تأییدِ او علامتهای تشویقآمیزی از خود نشان دادند! یکی از چیزهایی که این سی چهل ساله در کشور ما باب شده _و میشود گفت که در نوع خود بینظیر است_ کوشش در مسخِ تاریخ و تخطئهی فرهنگِ ایران است، دیواری کوتاهتر از دیوارِ ایران و فرهنگش پیدا نکردهاند. هرکس هر عُقدهای داشت، هر خلاء و کمبودی در خود سراغ گرفت و یا به هر بهرهوریِ زودیابی طمع بست، میرود به سر وقتِ تاریخ و فرهنگ! این کار تهوّر میخواهد، تاریخ ایران چیزی نیست که امروز بشود دست کرد و آن را از کیسهی شامورتیِ خود بیرون کشید. در مورد ایرانِ باستان، سنگ نوشتهها و لوحههایی در دست است، یا نوشتههایی از یونانیانِ آن زمان. یونانیان با آنکه از کشورِ رقیب بودند و با ایرانیان نظرِ خوشی نداشتند، باز از خلال گواهیهای ایشان میشود چیزهایی آموخت. گذشته از این، طیّ این زمانِ دراز دهها و دهها دانشمند (که بعضی از آنان نیز مایل به حفظِ محابا دربارهی ایران نبودند) دربارهی ایران تحقیق کرده و مطلب انتشار دادهاند. آیا همهی آنان دروغ گفته یا اشتباه کردهاند، و فقط چند مدّعیِ محالاندیش به این کشفهای حیرتانگیز دست یافتهاند؟
پیروزی ترامپ: پیامها و پیامدها جواد عبّاسی 15 آبان 1403
بالاخره ماراتن انتخابات امریکا با پیروزی دونالد ترامپ و راهیابی دوباره او به کاخ سفید به فرجام رسید. روند این انتخابات و دلایل پیروزی ترامپ موضوع انبوهی از نوشتهها و گفتهها در ماههای گذشته بوده و پس از این نیز خواهد بود و از زوایای گوناگون، از اوضاع داخلی و وضعیّت زندگی مردم امریکا گرفته تا سیاستهای جهانی این کشور قابل تأمل و تحلیل است. اگر منش و شعارهای انتخاباتی ترامپ را مبنای پیروزی او در نظر بگیریم، مواردی چون صراحت در گفتار، تأکید بر نگاه به درون (نخست امریکا / America First) و بهبود اقتصاد و زندگی مردم، مهار مهاجرت، پرهیز از درگیری در بحرانها و حتی برخی پیمانهای جهانی و منطقهای (از بازنگری در مورد نقش امریکا در جنگ اوکراین تا محدودیت در همکاری با ناتو و موضوع تغییرات اقلیمی) و موارد دیگری چون اهمیت دادن به خانواده (که در موضوعاتی مانند همجنسگرایی و سقط جنین نمود مییابد)، قابل توجه هستند. جدای از میزان عملی شدن این شعارها و وعدهها، میتوان تأمین بیشتر منافع ملّی، رفاه مردم و کاهش دخالت در امور جهانی را از محورهای مهم شعارهای منجر به پیروزی او در نظر گرفت. در پیوند با ایران نیز باردیگر دوگانههای تناقضنمایی که با احمدینژاد- اوباما آغاز و با روحانی -ترامپ و رئیسی - بایدن ادامه یافته بود، اکنون به ایستگاه پزشکیان – ترامپ رسیده است. پرسش مهم این است که دو طرف از دوگانههای دو دهه اخیر چه درسهایی گرفتهاند؟ در مورد ترامپ با توجه به گفتههای متناقض او (در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا ترجیح میدهد ایران به دوران شاه برگردد یا خیر، گفت: ما نمیتوانیم به طور کامل در همه امور دخالت کنیم. باید صادق باشیم، ما حتی نمیتوانیم به صورت کامل خودمان را اداره کنیم. فقط میخواهم ایران به بمب هستهای دست پیدا نکند و خیلی موفق باشد!) و نیز اولویتهای دیگر او همچون رقابت با چین، جنگ اوکراین و سرنوشت رویارویی ایران و اسرائیل، نمیتوان گفت دقیقاً چه مسیری را در پیش خواهد گرفت، اما تا آنجا که به حکومت ایران مربوط میشود، با توجه به تجربه پیشین ریاست جمهوری ترامپ (تشدید تحریمها، مصالحه با طالبان، نزدیکتر کردن اعراب و اسرائیل، انتقال سفارت به بیتالمقدس)، به نظر نمیرسد راهی بهتر از بازنگری قابلتوجه در سیاست خارجی و منطقهای خود و مهمتر از آن همراه شدن محسوس و فوری با خواستههای اکثریت مردم پیش روی آن باشد. تا آنجا هم که به دلخوشی برخی به منجیگری ترامپ برای ایران باز میگردد، اگر منجیانگاشته آنها بتواند با همکاری متحدش ایلان ماسک دسترسی مردم ایران به اینترنت آزاد و آسان را به سرانجام برساند، بر هر اقدام دیگری (از قبیل تشدید تحریم یا جنگ) اولویّت دارد. # ترامپ # امریکا # ایران https://t.center/historyandlife
🔵🔴استاد #ژاله_آموزگار: ما یک فرهنگ مداوم داریم.
ما همانی هستیم که کاخ #پاسارگاد و ستونهای تخت جمشید به دست ما بنا شده است و ما در صحنه بیستون تاریخ نگاشته ایم و در ضمن همانی هستیم که زیباترین کاشیها را در مسجد شیخ لطف الله به کار گرفته ایم و معماران ما اصفهان را نصف جهان کرده اند.
این تداوم فرهنگی است نه گسستگی, ما همیشه بوده ایم گاهی اجبارا خاموش شده ایم ولی نمرده ایم .
به موقع سر برافراشته ایم, گل کاشته ایم .
ما با زنده نگاه داشتن آیین هایمان نگذاشتیم ریشه هایمان خشک شود.
ما مانند ایزد رپیتون هستیم که در سرمای زمستانی به زیر زمین میرود ریشه گیاهان و آبهای زیرزمینی را گرم نگاه میدارد ما هم در بدترین شرایط ریزه کاریهای فرهنگمان را در آعوش فشرده ایم از جانمان شیرش داده ایم تا همچنان ببالد و ببالد./رادیو شاهنامه
📻 رادیو کواژین تقدیم می کند... " منصوره خانوم در گذر زمان " گفتگو با دکتر منصوره اتحادیه ، نویسنده ، پژوهشگر ، استاد دانشگاه و مدیر نشر تاریخ ایران ...
کوروش دوم، بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی، بیگمان از برجستهترین و سرنوشتسازترین چهرههای تاریخی جهان باستان به شمار میرود و این خود انگیزهای بر بررسی هرچه بیشتر پیرامون زندگی و کارنامۀ او است. از ویژگیهای اثر پیشِ رو نیز که آن را از دیگر آثارِ منتشرشده، پیرامون این شخصیتِ تاریخساز، جدا میسازد، بررسی ابعاد و دیدگاههای گوناگون زندگی او بر پایۀ مدارک تاریخی، منابع نوشتاری (بهویژه منابع اکدی) و شواهد باستانشناختی است که با تمرکز بر پایتخت او (پاسارگاد) انجام شده است. *** مت واترز، نویسندۀ کتاب، استاد تاریخ کلاسیک و باستان دانشگاه ویسکانسین آمریکا است. او دکترای خود را در رشته تاریخ باستان از دانشگاه پنسیلوانیا دریافت کرده و خطِ اصلی پژوهشیاش تاریخ هخامنشی و تاریخنگاری یونانی است. آثار جدیدِ منتشرشدۀ او بیشتر مقالاتی پیرامون تاریخ هزارۀ نخست پیش از میلاد، بهویژه پیوندهای پارسی- یونانی در این دوره است.
جواد عبّاسی هشتم آبان 1403 چند سالی است روز هفتم آبان به عنوان روز کوروش مورد توجه گسترده ایرانیان قرار گرفته است و به این مناسبت موجی از شادباشگویی و گزارش و تحلیل تاریخی پیرامون شخصیت و کارنامه کوروش فضای عمومی، رسانهای و مجازی را فرا میگیرد. برخی میکوشند از کوروش یک شخصیّت قدسی و بیکم و کاست برسازند و برخی نیز از در مخالفت با این نگرش در میآیند و میکوشند متفاوت بودن خود را نشان دهند. در مورد شخصیّت و کارنامه کوروش بدون ورود به جزئیات و به دور از نگاه صفر وصدی، به نظر میرسد همینکه کوروش در جهانی که پیش از آن با افرادی چون آشوربانیپال و بختالنّصر شناخته میشد، چهره یک فرمانروای متفاوت و خردمند و نماد شکوه و عظمت ایران را از خود به یادگار گذاشته، برای بزرگداشت او کفایت میکند و به همین جهت نیازی به تقدّس بخشیدن به او نیست. از جنبه تاریخنگارانه موضوع که بگذریم، و مهمتر از آن، دلیل توجه گسترده و ملّی مردم ایران به او و این روز است (که اخیراً سالروز تأسیس حکومت ساسانی- نخستین روز آبانماه – نیز، به آن افزوده شده است). واقعیّت این است که ایرانیان در این مناسبتها گمشدههای امروزین و آرمانهای خود همچون حکومت مبتنی بر خرد و کارآمدی، رواداری فرهنگی، سیاسی و قومی و شکوه و اقتدار جهانی ایران را بازتاب میدهند. از این جهت شایسته است هر ایرانی به جای نگاه صفر و صدی به شخصیّتها و رویدادهای تاریخی و مجادله بر سر آنها، به مسئولیت خود در مسیر قرار گرفتن دوباره ایران در جایگاه کوروشی خود بیندیشد. # روز کوروش # ایران # آرمانهای ملّی https://t.center/historyandlife
هرسال آبانماه ما ایرانیان یاد کورش میافتیم. بیگفتوگو اینگونه شخصیتها برای هر ملتی سرمایهای بزرگ و ماندنیاند. ما ایرانیان به داشتن چنین سرمایههایی به خود میبالیم؛ اما، با توجه به اوضاع و احوال کنونی، این پرسش همواره ذهن من را درگیر میکند که از داشتن این سرمایهها باید ببالیم یا بنالیم؟ شما را نمیدانم. پاسخی که من دارم این است: هم جای بالیدن است و هم جای نالیدن. #داریوش_رحمانیان هفتم آبان هزار و چهارصد و دو https://t.center/hichestandr
دکتر مصدق، الهیار صالح، دکتر فاطمی، دکتر شایگان و فیلمی کمیاب از ایشان! ▪️قطعهای از فیلم مربوط به همراهی دکتر محمد مصدق و الهیار صالح در مجلس شانزدهم شورای ملی است. ▫️قطعهای از فیلم حضور هریمن در تهران در گفتگو با الهیارصالح و دکتر شایگان است. ▪️قطعهای از فیلم همراهی مهندس کاظم حسیبی و الهیار صالح با دکتر مصدق در تیم دفاع از حقانیت ایران در مقابل شکایت انگلستان در شورای امنیت سازمان ملل است. ▫️بازنشر از کانال مطالعات تاریخ و سیاست @sahandiranmehr
📚 جولیا هوانگ، دختر پروفسور لوئیس بِک، انسانشناس برجستهٔ آمریکایی، است. بِک از اواخر دههٔ ۱۳۴۰ عشایر کوههای زاگرس جنوبی ایران را مطالعه کرد. او اوایل دههٔ ۱۳۷۰، زمانی که جولیا پنج سال داشت، او را با خود به میان ایل قشقایی و تیرهٔ قرمزی برد. از آن پس، جولیا تقریباً هر سال همراه مادرش به دیدار این عشایر میرفت. او که دوران کودکی اش را میان مردم ایل قشقایی سپری کرد، همواره خود را عضوی جداییناپذیر از این جامعه میداند و اکنون نیز خود را «جولیا قرمزی هوانگ» مینامد. جولیا از شش سالگی نگارش خاطراتش میان ایل قشقایی را آغاز کرد و در نهایت، در بیست سالگی، این خاطرات و تجربیات ارزشمند را در قالب یک کتاب منتشر نمود. در این کتاب، جولیا زندگی چهار نسل از زنان و دختران یکی از تیرههای ایل قشقایی را به تصویر میکشد که بازتابی جاودان و جامع از زندگی تمام زنان و دختران قشقایی است.
زنان عشایر ایران: خاطرهبافی میان ایل قشقایی ♦ نوشتهٔ جولیا هوانگ ♦ ترجمهٔ مجید منصوری ♦ نشر ندای تاریخ، پاییز ۱۴۰۳ ♦ مشخصات ظاهری: ۳۶۰ص، مصور