من با دیدن هر نوری یاد
ماری میافتم. اگر نور با فرش باشه که دیگه بیشتر. دلم نمیخواست روزی بیاد که معنای نور براش بشه نور بدخیم تو سینه مادرش و اینقدر براش غمانگیز باشه. ماری نور بوده برای نوشتن من، برای حضور من اینجا. امیدوارم نورهای قشنگتری بتابه به زندگی خودش و مادرش. امیدوارم پروانه قشنگش خیلی زود سرحال بشه. ماری و مادرش قویتر و سرسختتر از اون نورهای بدخیم زندگیاند.