«تغزّل»
امشب مگر به وقت نمیخواند این خروس
عشّاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس
پستان یار در خم گیسوی تابدار
چون گوی عاج در خم چوگان آبنوس
یک شب که دوست فتنهٔ خفتهست زینهار
بیدار باش تا نرود عمر بر فسوس
تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح
یا از در سرای اتابک غریوِ کوس
لب بر لبی چو چشم خروس ابلهی بود
برداشتن به گفتهٔ بیهوده خروس¹
ش«یخ مشرّف الدّین سعدی شیرازی»
____
1_کلّیّات سعدی ، نسخهٔ محمّدعلی فروغی و عبّاس اقبال آشتیانی، چاپ چهارم ، تهران ، انتشارات فروغی، ۱۳۶۹ ه ش، بخش غزلیّات ،صفحهٔ ۱۷۳
💐🍃🍃@hazliatvahajviat