View in Telegram
هزلیّات ،هجویّات ومطایبات
💐🍃🍃@hazliatvahajviat
«حکایةٌ» قَدَّمَتْ إمرأةٌ زوجَها إلی القاضي، فقالَتْ: إنَّ زوجي هذا لوطیٌّ ،لیسَ یُضاجِعُني ، فقال الزّوجُ: أنا عِنّینٌ . فقالتْ: یکذِبُ. فقالَ القاضي: ناوِلني أیرَکَ حتّیٰ أمتَحِنَهُ ، فتناولَ أیرَهُ یمزحُهُ و کان القاضي قبیحَ الصّورةِ فلم یَزِد أیرَه إلّا إستِرخاءاً، فقالتْ: لو رآکَ مَلِکَ الموتِ مُتَنَعِّظاً لٱستَرخیٰ ، إدفَعهُ إلیٰ غلامِکَ و للقاضي غلامٌ صَبیحٌ ، فدفعَه فقامَ أیرُهُ مُسرِعاً ، فقالَتْ: أعطِ القوسَ باریها¹، فقالَ القاضي: إئتِ إمرأتَکَ و لا تَطمَع في غِلمانِ القُضاةِ. «ترجمهٔ آزاد حکایت» زنی شویش را نزد قاضی آورده گفت: این شویِ من مردی است لوطی و با من همخوابگی نمی کند . مرد گفت: ای حضرتِ قاضی ، من مردی ناتوانم وبا زنان همخوابگی نتوانم کرد. زن گفت: به خدای که دروغ می گوید. قاضی به مرد گفت: آلتت را در دستم بِنه تا امتحان کرده تا بینم آیا عنّینی یا نه. مرد آلتِ خویش را به قاضی سپرد و جناب قاضی با وی شوخ طبعی می کرد . قاضی مردی زشت چهره بود و آلت مرد را جز سستی چیزی نیفزود. زن گفت: ای جناب قاضی، اگر ملک الموت با آلتی سخت و ایستاده تورا بیند آلتش سست می شود، آلتِ واماندهٔ این مرد را به غلامت بسپار. قاضی را غلامی نیکو صورت بود، آلت را به دست غلام سپرد و بلافاصله آلتِ مرد برخاست. زن گفت: کمان را به تراشندهٔ آن بازگذار.[ کار را به کاردان بسپار] . قاضی چون این واقعه بدید به مرد گفت: پیش زنت رو و درغلامان قاضیان طمع مکن. ____ 1_أعطِ القوسَ باریها: بدن کمان را به تراشندهٔ او. این مثل آنجا باید گفت که کسی را هدایت کنی تا در کارها به دانندگان بازگردد و استعانت کند و مشورت کردن واجب داند.[ لطایف الامثال و طرایف الاقوال، رشیدالدّین وطواط ، صفحهٔ ۱۳۰] . شاعر عرب گوید: یا بارِیَ القوسِ بریاً لستَ تَحکُمُه لاتَظلمِ القوسَ أعطِ القوسَ باریها ای تراشندهٔ کمان ، تراشیدنی که نمی توانی آن را درست انجام دهی ، بر کمان ستم مکن ، بده کمان را به تراشندهٔ او. 💐🍃🍃@hazliatvahajviat
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily