🔴ترس و اعتماد؛ درباره نسبت سوژهی انقلابی و ترس
✍مجتبی آزادوار
#شماره_هفدهم (بازنشر از نشریه سویه)
#بخش_فرهنگی-اجتماعی
✅سربازی را تصور کنید که در میدان جنگ دست به عملی خارقالعاده میزند. همه افراد شجاعت این انسان را تحسین میکنند. البته که گلوله و جنگ ترسناک است. اگر از من راجع به این سرباز بپرسند خواهم گفت اگر مراکز ترس او در آمیگدال مغزش سالم باشد، به احتمال زیاد او واقعا از خطر گلولهها آگاه است و حتی از آنها ترس دارد. اما سرباز از نگاه دیگر همرزمانش به خودش بیش از گلولهها میترسد و شاید به واسطه همین سلسله قراردادهای بین فردی و اجتماعی است که کار خارقالعاده سرباز معنای شرافت به خود میگیرد. احتمالا کسی هم مثل من اگر تا کنون از ترسهایش صحبت نکرده است به این دلیل است که بیشرف خوانده نشود و یا از نگاه خوانندگان این متن بیش از آسیب عدم بروز احساسات خود میترسیده و احساسش را سرکوب کرده است.
✅ما انسانها از هم انتظاراتی داریم و قطعا این انتظار دیگری از ما برای ما هزینهای دارد. مثلا ممکن است در شرایط فعلی جان و سلامت خودمان را از دست بدهیم. ترسیدن ما را از این چیزها ایمن میکند، اما بدتر از آن زیستن در جهانی است که ما مدام به دنبال ایمن کردن خود باشیم. نکند راننده تاکسی آدمفروش باشد، نکند کسی که پیام داده آدم خودشان باشد، نکند تلفنهایمان شنود میشود. این ترس اعتماد ما و جهان را خدشهدار میکند تا جایی که انسان از خودش میپرسد: نکند اینهایی که در کنار من اعتراض میکنند از خودشان باشند!
✅شاید به همین دلیل است که لباس شخصیها یکی از منفورترین نیروهای سرکوب در بین معترضان هستند. اثر روانی آنها فقط در لحظهی سرکوب اعتراضات نیست، بلکه میتوانند ما را به سوی یک عدم اعتماد به هر چیزی حتی از جنس خودمان بکشاند! حتی عدم اعتماد به خودمان! ترسی فلجکننده...
متن کامل در instant view:
👇
https://yun.ir/ogvr59
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi