📎قلعه حیوانات #پارت_15
• حیوانات خیلی خسته بودند چون با زحمت زیاد یونجه ها را در انبار نهادند از کار خود راضی و خوشحال بودند.
گاهی می شد که کار در مزرعه برای آنها سخت بود زیرا ابزار کشاورزی برای انسان ساخته شده بودند و حیوانات چون نمی توانستند روی دو پا بایستند تا کار کنند خیلی سخت بود ،
اما خوک های باهوش برای هر مشکلی راه چاره ای داشتند و کارشان پیش می رفت .
اسب ها که مزرعه را خوب می شناختند ، کارهای چمن زنی ، شخم زنی ، شن کشی را بهتر از آقای جونز و کارگرانش که قبلا بر عهده داشتند انجام میدادند .
همه با هم همکاری می کردند حتی مرغها و اردک ها هم کار می کردند .
فقط خوک ها بخاطر سوادی که داشتند بر کار دوستانشان مدیریت می کردند .
کلور و باکسر دیگر پوزبندی نداشتند که آزارشان دهد .
وسایل چمن زنی را می بردند و با قدم های محکم تمام مزرعه را طی می کردند .
فقط یک خوک با آن ها همراه بود برای اینکه به اسب ها قوت قلب بدهد هر از گاهی میگفت : خسته نباشید دوستان یا دیگر چیزی نمانده ، دارد تمام می شود .
بالاخره برداشت یونجه ها دو روز زودتر از دفعه های قبل تمام شدند .
یونجه ها را در انبار گذاشتند و هیچ کس
به فکر دزدیدن ذره ای از آن نشد .
.. کاری از همیاران مرکز مشاوره دانشگاه بجنورد .. https://t.center/hamyaran_ub