✨🍃🍂💟🍃🍂💟🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍂💟🍂🌺#معجزه_عشق #عشق_ورزی💞شب که رفتم خونه
همش فکرم مشغول حرفهای ویدا بود.
همیشه فکر میکردم
🤔 باید خیلی خوشبخت باشن. تعریف میکرد
که شوهرش چقدر بهش بدبینه،
اگه یه بار تلفنشو
☎️اتفاقی جواب نده
چه جنجالی به پا میکنه
و چه تهمتهایی بهش میزنه.
از اخلاق بد شوهرش که یه دفه جلوی دخترای فامیل و غیر فامیل خوب میشه !!
از عذابی که موقع رقصیدن شوهرش و جاریش تو مهمونیهای خانوادگی میکشه گفت و از شکی که به رابطه ی ....
اذان مغرب رو که گفتن شروع کردم نماز بخونم.
داشتم نماز میخوندم
که موبایلم زنگ خورد.
☎️میدونستم که علیرضاست و میخواد احوالپرسی کنه.
اینقدر زنگ خورد تا قطع شد.
دوباره زنگ خورد تا قطع شد.
بعد صدای تلفن خونه بلند شد.
اونم زنگ خورد تا قطع شد.
تلفن که زنگ میخورد من ناخودآگاه یه حس اضطراب افتاد تو دلم .
😒 یه کم نگران شدم
که نکنه علیرضا بد به دلش بیافته
😞😖نا خوداگاه یاد حرفای ویدا افتادم
که میگفت اگه موبایلشو جواب نده یا دیر جواب بده
چه واویلایی میشه
و همین باعث میشد که یه حس اضطراب بیافته تو دلم .
😔 بعد صدای پیامک
💌 موبایلم بلند شد.
و دیگه تلفن زنگ نخورد .
.
.
.
نمازم که تمام شد همینجور اون اضطراب تو دلم بود.
😁😤 سریع گوشی موبایلو برداشتم.
پیامکی که رسیده بود
رو که باز کردم
یه دفه انگار یه آرامش بی نهایت سرازیر شد
توی قلبم.
😍علیرضا بود ،
نوشته بود
« التماس دعا فرشته ی من»
.
.
.
همین!
.
.
.
خدایا شکرت به خاطر این اعتمادی که توی زندگیمون جریان داره.
الحمدلله
🌺💟 🍂🌺🍃🍂 💟🍃 🌺✨ 🌺 🍃 🌺🍂 💟 🌸🍃🌺@hamsardarry 💕💕💕💕