💝مشاوره خانواده بهشتی 💝

#معجزه_عشق
Channel
Logo of the Telegram channel 💝مشاوره خانواده بهشتی 💝
@hamsardarryPromote
4.44K
subscribers
14.8K
photos
1.25K
videos
9.94K
links
✨﷽✨ ✍آشنایی با مسائل زناشویی در اسلام ویژه متاهلین و مجردین ✍️هدف ما آرامش و ثبات زن وشوهرها در زندگی مشترک و انتخاب شایسته مجردهاست😊 💑 @hamsardarry ✍نوبت مشاوره *تبلیغات @hamsardarry #کپی_مطالب ‼️
Forwarded from عکس نگار
#نکته

🌸 همرنگ #روسری و یا #شال همسرت براش گل بخر و بهش هم بگو که برا چی گل این رنگی رو انتخاب کردی!
این فرمول برای خانوم ها صرفا میتونه یه #ایده_عاشقانه باشه بطور مثال خانوم ها میتونن رنگ گل رو با رنگ پیراهن یا تو زمستونا با شال گردن همسرانشون ست کنند

💠 اما تاثیر این کار از جانب مرد بر روی زن فوق العاده است؛ تاکید میکنم فوق العاده 👌
#آقایون_توجه!

🌻 گلی هم که برای همسرتون میخرین لازم نیست حتما گل رز باشه! میتونین گلی مثل تصویر زیر که تنوع رنگی اش تو اکثر مغازه ها وجود داره هم استفاده کنین ...

#ایده_انگیزه
#معجزه_عشق



@hamsardarry
🌺🍃🍂 💟🍃🌺
🌺 🍃 🌺🍂 💟🍃🍂🌺
🍃🍂💟🍃🍂💟🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂💟🍂
🌺
#معجزه_عشق
#عشق_ورزی

💞شب که رفتم خونه
همش فکرم مشغول حرفهای ویدا بود.
همیشه فکر میکردم🤔 باید خیلی خوشبخت باشن. تعریف میکرد
که شوهرش چقدر بهش بدبینه،
اگه یه بار تلفنشو ☎️اتفاقی جواب نده
چه جنجالی به پا میکنه
و چه تهمتهایی بهش میزنه.
از اخلاق بد شوهرش که یه دفه جلوی دخترای فامیل و غیر فامیل خوب میشه !!
از عذابی که موقع رقصیدن شوهرش و جاریش تو مهمونیهای خانوادگی میکشه گفت و از شکی که به رابطه ی ....

اذان مغرب رو که گفتن شروع کردم نماز بخونم.
داشتم نماز میخوندم
که موبایلم زنگ خورد. ☎️
میدونستم که علیرضاست و میخواد احوالپرسی کنه.
اینقدر زنگ خورد تا قطع شد.
دوباره زنگ خورد تا قطع شد.
بعد صدای تلفن خونه بلند شد.
اونم زنگ خورد تا قطع شد.
تلفن که زنگ میخورد من ناخودآگاه یه حس اضطراب افتاد تو دلم .😒
یه کم نگران شدم
که نکنه علیرضا بد به دلش بیافته 😞😖
نا خوداگاه یاد حرفای ویدا افتادم
که میگفت اگه موبایلشو جواب نده یا دیر جواب بده
چه واویلایی میشه
و همین باعث میشد که یه حس اضطراب بیافته تو دلم .😔
بعد صدای پیامک💌 موبایلم بلند شد.
و دیگه تلفن زنگ نخورد .
.
.
.
نمازم که تمام شد همینجور اون اضطراب تو دلم بود.😁😤
سریع گوشی موبایلو برداشتم.
پیامکی که رسیده بود
رو که باز کردم
یه دفه انگار یه آرامش بی نهایت سرازیر شد
توی قلبم. 😍
علیرضا بود ،
نوشته بود

« التماس دعا فرشته ی من»
.
.
.
همین!
.
.
.
خدایا شکرت به خاطر این اعتمادی که توی زندگیمون جریان داره.
الحمدلله

🌺
💟 🍂
🌺🍃🍂 💟🍃 🌺
🌺 🍃 🌺🍂 💟 🌸🍃🌺
@hamsardarry 💕💕💕💕
🍃🍂💟🍃🍂💟🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂💟🍂
🌺
#معجزه_عشق
#عشق_ورزی

💞شب که رفتم خونه
همش فکرم مشغول حرفهای ویدا بود.
همیشه فکر میکردم🤔 باید خیلی خوشبخت باشن. تعریف میکرد
که شوهرش چقدر بهش بدبینه،
اگه یه بار تلفنشو ☎️اتفاقی جواب نده
چه جنجالی به پا میکنه
و چه تهمتهایی بهش میزنه.
از اخلاق بد شوهرش که یه دفه جلوی دخترای فامیل و غیر فامیل خوب میشه !!
از عذابی که موقع رقصیدن شوهرش و جاریش تو مهمونیهای خانوادگی میکشه گفت و از شکی که به رابطه ی ....

اذان مغرب رو که گفتن شروع کردم نماز بخونم.
داشتم نماز میخوندم
که موبایلم زنگ خورد. ☎️
میدونستم که علیرضاست و میخواد احوالپرسی کنه.
اینقدر زنگ خورد تا قطع شد.
دوباره زنگ خورد تا قطع شد.
بعد صدای تلفن خونه بلند شد.
اونم زنگ خورد تا قطع شد.
تلفن که زنگ میخورد من ناخودآگاه یه حس اضطراب افتاد تو دلم .😒
یه کم نگران شدم
که نکنه علیرضا بد به دلش بیافته 😞😖
نا خوداگاه یاد حرفای ویدا افتادم
که میگفت اگه موبایلشو جواب نده یا دیر جواب بده
چه واویلایی میشه
و همین باعث میشد که یه حس اضطراب بیافته تو دلم .😔
بعد صدای پیامک💌 موبایلم بلند شد.
و دیگه تلفن زنگ نخورد .
.
.
.
نمازم که تمام شد همینجور اون اضطراب تو دلم بود.😁😤
سریع گوشی موبایلو برداشتم.
پیامکی که رسیده بود
رو که باز کردم
یه دفه انگار یه آرامش بی نهایت سرازیر شد
توی قلبم. 😍
علیرضا بود ،
نوشته بود

« التماس دعا فرشته ی من»
.
.
.
همین!
.
.
.
خدایا شکرت به خاطر این اعتمادی که توی زندگیمون جریان داره.
الحمدلله

🌺
💟 🍂
🌺🍃🍂 💟🍃 🌺
🌺 🍃 🌺🍂 💟 🌸🍃🌺
@hamsardarry 💕💕💕💕
🍃🍂💟🍃🍂💟🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂💟🍂
🌺
#معجزه_عشق
#عشق_ورزی

💞شب که رفتم خونه
همش فکرم مشغول حرفهای ویدا بود.
همیشه فکر میکردم🤔 باید خیلی خوشبخت باشن. تعریف میکرد
که شوهرش چقدر بهش بدبینه،
اگه یه بار تلفنشو ☎️اتفاقی جواب نده
چه جنجالی به پا میکنه
و چه تهمتهایی بهش میزنه.
از اخلاق بد شوهرش که یه دفه جلوی دخترای فامیل و غیر فامیل خوب میشه !!
از عذابی که موقع رقصیدن شوهرش و جاریش تو مهمونیهای خانوادگی میکشه گفت و از شکی که به رابطه ی ....

اذان مغرب رو که گفتن شروع کردم نماز بخونم.
داشتم نماز میخوندم
که موبایلم زنگ خورد. ☎️
میدونستم که علیرضاست و میخواد احوالپرسی کنه.
اینقدر زنگ خورد تا قطع شد.
دوباره زنگ خورد تا قطع شد.
بعد صدای تلفن خونه بلند شد.
اونم زنگ خورد تا قطع شد.
تلفن که زنگ میخورد من ناخودآگاه یه حس اضطراب افتاد تو دلم .😒
یه کم نگران شدم
که نکنه علیرضا بد به دلش بیافته 😞😖
نا خوداگاه یاد حرفای ویدا افتادم
که میگفت اگه موبایلشو جواب نده یا دیر جواب بده
چه واویلایی میشه
و همین باعث میشد که یه حس اضطراب بیافته تو دلم .😔
بعد صدای پیامک💌 موبایلم بلند شد.
و دیگه تلفن زنگ نخورد .
.
.
.
نمازم که تمام شد همینجور اون اضطراب تو دلم بود.😁😤
سریع گوشی موبایلو برداشتم.
پیامکی که رسیده بود
رو که باز کردم
یه دفه انگار یه آرامش بی نهایت سرازیر شد
توی قلبم. 😍
علیرضا بود ،
نوشته بود

« التماس دعا فرشته ی من»
.
.
.
همین!
.
.
.
خدایا شکرت به خاطر این اعتمادی که توی زندگیمون جریان داره.
الحمدلله

🌺
💟 🍂
🌺🍃🍂 💟🍃 🌺
🌺 🍃 🌺🍂 💟 🌸🍃🌺
@hamsardarry 💕💕💕💕
🍃🍂💟🍃🍂💟🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂💟🍂
🌺
#معجزه_عشق
#عشق_ورزی

💞شب که رفتم خونه
همش فکرم مشغول حرفهای ویدا بود.
همیشه فکر میکردم🤔 باید خیلی خوشبخت باشن. تعریف میکرد
که شوهرش چقدر بهش بدبینه،
اگه یه بار تلفنشو ☎️اتفاقی جواب نده
چه جنجالی به پا میکنه
و چه تهمتهایی بهش میزنه.
از اخلاق بد شوهرش که یه دفه جلوی دخترای فامیل و غیر فامیل خوب میشه !!
از عذابی که موقع رقصیدن شوهرش و جاریش تو مهمونیهای خانوادگی میکشه گفت و از شکی که به رابطه ی ....




اذان مغرب رو که گفتن شروع کردم نماز بخونم.
داشتم نماز میخوندم
که موبایلم زنگ خورد. ☎️
میدونستم که علیرضاست و میخواد احوالپرسی کنه.
اینقدر زنگ خورد تا قطع شد.
دوباره زنگ خورد تا قطع شد.
بعد صدای تلفن خونه بلند شد.
اونم زنگ خورد تا قطع شد.
تلفن که زنگ میخورد من ناخودآگاه یه حس اضطراب افتاد تو دلم .😒
یه کم نگران شدم
که نکنه علیرضا بد به دلش بیافته 😞😖
نا خوداگاه یاد حرفای ویدا افتادم
که میگفت اگه موبایلشو جواب نده یا دیر جواب بده
چه واویلایی میشه
و همین باعث میشد که یه حس اضطراب بیافته تو دلم .😔
بعد صدای پیامک💌 موبایلم بلند شد.
و دیگه تلفن زنگ نخورد .
💝
💝
💝
نمازم که تمام شد همینجور اون اضطراب تو دلم بود.😁😤
سریع گوشی موبایلو برداشتم.
پیامکی که رسیده بود
رو که باز کردم
یه دفه انگار یه آرامش بی نهایت سرازیر شد
توی قلبم. 😍
علیرضا بود ،
نوشته بود

« التماس دعا فرشته ی من»
همین!

🙏خدایا شکرت به خاطر این اعتمادی که توی زندگیمون جریان داره.
الحمدلله

🌺
💟 🍂
🌺🍃🍂 💟🍃 🌺
🌺 🍃 🌺🍂 💟 🌸🍃🌺
@hamsardarry 💕💕💕💕
🍃🍂💟🍃🍂💟🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂💟🍂
🌺
#معجزه_عشق
#عشق_ورزی

💞شب که رفتم خونه
همش فکرم مشغول حرفهای ویدا بود.
همیشه فکر میکردم🤔 باید خیلی خوشبخت باشن. تعریف میکرد
که شوهرش چقدر بهش بدبینه،
اگه یه بار تلفنشو ☎️اتفاقی جواب نده
چه جنجالی به پا میکنه
و چه تهمتهایی بهش میزنه.
از اخلاق بد شوهرش که یه دفه جلوی دخترای فامیل و غیر فامیل خوب میشه !!
از عذابی که موقع رقصیدن شوهرش و جاریش تو مهمونیهای خانوادگی میکشه گفت و از شکی که به رابطه ی ....

اذان مغرب رو که گفتن شروع کردم نماز بخونم.
داشتم نماز میخوندم
که موبایلم زنگ خورد. ☎️
میدونستم که علیرضاست و میخواد احوالپرسی کنه.
اینقدر زنگ خورد تا قطع شد.
دوباره زنگ خورد تا قطع شد.
بعد صدای تلفن خونه بلند شد.
اونم زنگ خورد تا قطع شد.
تلفن که زنگ میخورد من ناخودآگاه یه حس اضطراب افتاد تو دلم .😒
یه کم نگران شدم
که نکنه علیرضا بد به دلش بیافته 😞😖
نا خوداگاه یاد حرفای ویدا افتادم
که میگفت اگه موبایلشو جواب نده یا دیر جواب بده
چه واویلایی میشه
و همین باعث میشد که یه حس اضطراب بیافته تو دلم .😔
بعد صدای پیامک💌 موبایلم بلند شد.
و دیگه تلفن زنگ نخورد .
.
.
.
نمازم که تمام شد همینجور اون اضطراب تو دلم بود.😁😤
سریع گوشی موبایلو برداشتم.
پیامکی که رسیده بود
رو که باز کردم
یه دفه انگار یه آرامش بی نهایت سرازیر شد
توی قلبم. 😍
علیرضا بود ،
نوشته بود

« التماس دعا فرشته ی من»
.
.
.
همین!
.
.
.
خدایا شکرت به خاطر این اعتمادی که توی زندگیمون جریان داره.
الحمدلله

🌺
💟 🍂
🌺🍃🍂 💟🍃 🌺
🌺 🍃 🌺🍂 💟 🌸🍃🌺
@sabkehamsardary 💕💕💕