💝مشاوره خانواده بهشتی 💝

#قولم
Channel
Logo of the Telegram channel 💝مشاوره خانواده بهشتی 💝
@hamsardarryPromote
4.44K
subscribers
14.8K
photos
1.25K
videos
9.94K
links
✨﷽✨ ✍آشنایی با مسائل زناشویی در اسلام ویژه متاهلین و مجردین ✍️هدف ما آرامش و ثبات زن وشوهرها در زندگی مشترک و انتخاب شایسته مجردهاست😊 💑 @hamsardarry ✍نوبت مشاوره *تبلیغات @hamsardarry #کپی_مطالب ‼️
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر
#قسمت_چهل_چهارم

ساعت 4 شب بود و سهیل بالای تپه ای ایستاده بود که تمام شهر مثل یک فرش زیر پاش چشمک میزد، به خونه ها
نگاه کرد و با خودش گفت: الان توی هر کدوم از این خونه ها یک سری آدم دارند زندگی میکنند، چه چار دیواری
کوچیک و قشنگی ...
اما چار دیواری خونه اون چی؟ کوچیک بود، اما قشنگ هم بود؟ ...
آروم به سمت تخته سنگی حرکت کرد که اون نزدیکی بود، تخته سنگی که برای اون و فاطمه یک خاطره بود، دوران
نامزدی هر وقت دعواشون میشد یا اینکه به هر دلیلی فاطمه از دستش ناراحت میشد کافی بود بیارتش این بالا، روی
همین تخته سنگ مینشستند و به شهر نگاه میکردند، به خونه ها، به راهها، حتی به کوههایی که پشت شهر بود. این
صحنه همیشه #فاطمه رو سر #ذوق می آورد و هر ناراحتی که داشت برطرف میشد.
روی تخته سنگ نشست، باد خنکی می وزید که کمی از گرمای وجودش رو کم میکرد، چشمش به ساختمون بلند چند
طبقه ای که وسط شهر بود افتاد، عین فاطمه دستش رو بالا برد و با انگشت شست و سبابه ارتفاع اون ساختمون رو
اندازه گرفت، هنوزم خیلی کوچیک بود.
فاطمه همیشه این کار رو میکرد و بعدش به سهیل میگفت: ببین این ساختمون که بلندترین ساختمون شهر ماست از
این بالا چقدر کوچیکه؟ بین دو تا انگشتمون هم جا میگیره. از این بالا که نگاه کنی، همه چیز دنیا کوچیکه، جز یک
چیز ... #فقط_خداست که این بالا هم #همون_قدر_بزرگ و #لا_یتناهیه.
بعدش هم #بوسه_فاطمه به #دستهای سهیل بهش می فهموند که دیگه همه #دلخوری_ها_تموم_شده و اون وقت بود که
فاطمه #سرش رو روی پای سهیل میگذاشت و منتظر #نوازشش میشد. با هم به شهر نگاه میکردند و عین روز اول
#عاشق_عاشق_میشدند.
سهیل لبخندی زد و به دست خودش نگاه کرد، چقدر این #دست #دلتنگ_بوسه_فاطمست و چقدر #بی_تاب_نوازش
#سرش.
آره از این بالا همه چیز کوچیکه، جز همون خدا. چقدر #خدای_فاطمه_بزرگه. خوش به حالش ... لحظه ای به #خدای_فاطمه_فکر_کرد، اما می ترسید، هیچ وقت توی زندگی به خدا فکر نکرده بود، فقط مواقعی که بدجوری توی منگنه
قرار میگرفت و دستش از همه چیز کوتاه میشد، از #خدا_کمک می خواست. شاید حالا هم وقتش باشه #خدا_رو_صدا_بزنه،
آخه بدجوری توی منگنه قرار گرفته... اونم حالا که #صبر_فاطمه باعث شده بود تصمیم بگیره دیگه با هیچ زنی رابطه
نداشته باشه... اما حضور شیدا باعث شد فاطمه جور دیگه ای فکر کنه
فقط چند جمله گفت: #خدایا_تو_که_اینجا #بزرگیت_بیشتر_تو_چشم_میاد، بزرگیتو به منم نشون بده و #کمکم_کن به فاطمه
ثابت کنم من به #قولم وفا کردم، کمک کن که #باورش بشه. حداقل تو که میدونی من توی این دو سال هیچ کار به قول

ادامه دارد....


@hamsardarry 💕💕💕