📕بخشی از کتاب زوال بشری
«شاید پیش خودتان بگویید هنوز از انگیزه و محرک آدمها سر در نمیآوردم. با کشف تضاد معیار خوشبختی در ذهنم با دیگران شبها از ترس به خود میپیچیدم. فکرش مرا به آستانه جنون میبرد. نمیدانستم خوشبختام یا نه. مردم پیش از این بارها در همان کودکی به من گفته بودند چه بخت بلندی دارم ولی حس میکردم در آتشام. میدانم آنان که مرا خوشبخت میخواندند هزاران بار از من خوشبختتر بودند. گاهی حس میکردم بار ده نگون بخت را بر دوش من نشاندهاند، که اگر سر سوزنی از آن بر دوش کناردستیام بود به سیم آخر میزد و آدم میکشت. نمیدانم بار پریشانی اطرافیانم چه اندازه سنگین است.»
#معرفی_کتاب
🔆همخوان| هم دوست| هم کتاب
💯Website | Instagram | Telegram