و اما
انداموارۀ تو..
آن تندیسۀ تراشخوردۀ زیبا ..
که الهۀ عشق را
در معابدِ یونانِ کهن را میمانَد
شمایلِ جاودانی از عشق .. که
پیکرش با احساس قلم خورده است.. و
تار و پودش با شعر در آمیخته ..
با شعر
در آمیختهای ..
شبیه خیالِ من با رؤیای آغوشت ..
که شرحِ آغوش تو
ادبیاتِ متعهدِ من است به عشقِ تو ..
میدانی..
من از پیکرتراشیِ تو
در شعرهای خویش دانستم
که رؤیای عشق تو.. اگرچه
زیادهخواهیِ شعرهای من است.. اما
با اینهمه آنقدر نانجیبانه نیست که
شرمِ شرقیِ آغوشت خدشهدار گردد..
با من بمان
و از گیلاسِ نگاهت،
جرعهای این شعر را میهمان کن ..
باور کن این زندگی
آنقدر آشفتگی دارد که جز
با شراب چهل سالهٔ چَشمانِ تو
مرا یارای تحمل کردنش نباشد .. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۱.۰۲.۲۲
_____
تلگرام
https://t.center/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi