بگذار
باران بماند برای مبادای چترها..
زخمهای دلت را
پیشِ پای شعر حراج کن.. و
عشق را به بازی بگیر.. تا
جنونِ شاعر،
از شیطنتِ بارانِ در گیر و دار موهایت
عقب نماند..
که وقتی
تنها توصیفِ من از باران
موهای خیسِ تو باشد،
حق بده
که چَشمِ دیدنِ هیچ چترِ روی سرت را نداشته باشم..
که پیچ و تابِ موهایت
قانونِ نانوشتۀ شعرهای من است...
با بیخیالی به دلی که
قرار است تهِ باران بلرزد،
بارانیات را در بیاور تا
باور کنم هنوز
احساسی در من نفس میکِشد
که شعر را
تحتالشعاعِ عشق قرار دهد..
شـــعری که هرچه باشد،
در وصفِ موهای خیست کم میآوَرد.. #حمیدرضا_هندی
۱۳۹۱٫۰۹٫۱۱
_________________________
تلگرام
https://t.center/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi