View in Telegram
میزان‌کردن جامعه با نظرهای نامیزان ابراز نظر در خلأ صورت نمی‌گیرد. ما در قلمرو ذهن آزادیم و بی‌ملاحظه. اما در صحنهٔ بیرونی و در مقام بیان افکار، هزاران ملاحظه را آگاهانه و ناآگاهانه رعایت می‌‌کنیم. شدت این ملاحظات با تحولات ذهنی هم‌آهنگ است. یعنی اگر شما کسی باشید که به دلیل ورود مدام ایده‌های مختلف، پیوسته در حال سبک‌وسنگین‌کردن باورهایتان باشید و اِعمال تفکر انتقادی دربارهٔ همه‌چیز یکی از خصلت‌هایتان شود، بدیهی است که حتی در ذهن خودتان هم از جزمیت فاصله می‌گیرید. در عین حال در بیان بیرونی ما ملاحظات بیشتر و غیرفردی‌تری را هم به کار می‌بندیم. چرا که اساساً صحنهٔ بیرون از ذهن ما، قاعده‌های خودش را دارد و فقط غوغای ذهن ما و ملاحظات شخصی‌مان در آن دخیل نیست. بگذارید مثالی بزنم. فردی را در نظر بگیرید که از حیث اقتصادی توأمان از نقدهایی جدی به نظام‌های اقتصادی سوسیالیستی (چپ‌گرایانه) و سرمایه‌داری (راست‌گرایانه) مطلع است. یعنی به قدری جامع‌الاطراف از نقدهای وارده بر هر دو جریان مطلع است، که اگر هم خود راست یا چپ یا میانه باشد، این به معنای بی‌اطلاعی از خلل‌های موضع اختیارشده‌اش نیست. فرض کنیم همین فرد در طیف مواضع اقتصادی و نهادی بیشتر مدافع جریان‌های سرمایه‌داری است. اما هم‌زمان در جامعهٔ سرمایه‌داری‌ای زندگی می‌کند که افراد ساختار اقتصادی سرمایه‌داری را در مقام خدا نشانده‌اند و بهترین و عالی‌ترین می‌دانند و هیچ لکه‌ای را بر دامن سپیدنش نمی‌بینند. در چنین وضعیتی شخص فرضیِ ما چه خواهد کرد؟ بهتر بگوییم که چه باید بکند؟ شخص فرضیِ ما در عین اینکه خودش نزدیک به اقتصادی سرمایه‌داری تعریف می‌شود، در مقام بیان بیرونی و برای تعدیل جامعهٔ خود، صلاح می‌بیند که نقدهای وارد بر ساختار اقتصادی سرمایه‌داری را متذکر می‌شود. یعنی او در اینجا از موضع شخصی (بودِ) خود فاصله می‌‌گیرد و موضع بیرونی‌اش (نمود) بیشتر به هواداری از اقتصاد سوسیالیستی شبیه می‌شود. حال پرسش این است: آیا نمود بیرونی چپ‌نمایانهٔ او حاکی از موضع اصلیِ خود اوست؟ معلوم است که نه. شخص فرضیِ ما در اینجا کارش شبیه تعمیرکار میزان‌فرمان خودرو است. او در جامعهٔ نامتعادل و تندرو قرار گرفته، پس با اطلاع از نقدهای وارد بر نظام اقتصادیِ محبوب جامعه و احساس خطر افراط‌گرایی، مجبور است نگاه انتقادی به موضع جامعه را بیان کند. و این لزوماً برخاسته از موضع شخصی نیست؛ یعنی چه‌بسا که اگر جامعه متعادل‌تر بود، ترجیحش او این بود که ضمن داشتن نگاه انتقادی به اقتصاد سرمایه‌داری، از آن دفاع کند. حال چنین وضعیتی را به تمامی باورهای سیاسی، دینی، بین‌المللی و فرهنگیِ دیگر هم می‌توان تعمیم داد. در جامعه‌های نامیزان و تندرو، صاحبان تفکر انتقادی نمی‌توانند خودشان باشند و در خلأ ابراز نظر کنند. برای آنان در جامعه‌های نامیزان، نوبت نمایاندن و دفاع از موضع خود نیست، بلکه نوبت تعدیل جامعه و آرام‌کردن آن از حیث تندروی و افراط است. به بیان دیگر تقریر حقیقت در طول مسئولیت اجتماعی تعریف می‌شود، نه بیرون از آن. #تأملات @Hamesh1
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily