حدود شش سال پیش در واکنش به خودکشیِ طلبهای، یادداشت مفصلی نوشتم در دعوت به عمل ایمانی به جای توقف در قیلوقال نظری. با دیدن یادداشت مختصر و مفیدتر از مقالهٔ بلند من از دوست گرامی، وحید حلاج، یاد آن مقاله کردم. هنوز بر همان نظرم، البته پیراسته و روانتر از آن مقاله!
معتقدم که شک شریف است، تردید صفت مسافران است، یقینِ شکنچشیده لرزان است، اما زندگی هم غنیمت است، مسئولیت هم بزرگ است، رستگاری جدی است، نجات دغدغه است و هلاکت هم نزدیک. خاصه رستگاری و دغدغهٔ نجات عظیمتر از آن است که متوقف بر شکهای نظری و بحرانهای ایمانی شود. این یعنی اینکه عملی توخالی را پی بگیریم؟ خیر. تجربهٔ من میگوید که نفحههای عمل بر صخرههای نظر پیروز میشود.