دربارۀ واژۀ پیشخان / پیشخوان
برخی معتقدند
پیشخان با همین املا درست است و
پیشخوان غلط است.
پاسخ:
۱.
پیشخوان چند واژۀ همنام (همآواـهمنویسه) است که برخی از آنها فقط با همین املا درست است و برخی دیگر هم با املای
پیشخان و هم با املای
پیشخوان (نک. دنبالۀ یادداشت). در نکتۀ یادشده مشخص نیست کدام
پیشخوان غلط است.
۲.
خان گونۀ دیگرِ
خانه است و ازجمله، در
کبوترخان (= کبوترخانه) و
شترخان (= شترخانه؛ طویلۀ شتران) کاربرد دارد.
۳.
پیشخانه معنیهای پرشماری دارد که یکی از آنها «رواق» (دهار،
دستورالاِخوان، ج ۱، ص ۳۰۹) یا «ورودی سرپوشیدۀ ساختمان» است. همچنین
پیشخان یا
جلوخان دربندی در بیرون مسجد و در پیشگاه آن بود که بیشتر ساختمانهای وابسته به آن میپیوست و این بخش از بنا را میتوان در مسجد جامع یزد، مسجد مظفری کرمان، و مسجد امام قزوین دید (کریم پیرنیا، «مساجد»، در:
معماری ایران (
دورۀ اسلامی)، گردآورنده: محمدیوسف کیانی، سمت، ۱۳۷۹، ص ۱۳). پیش از این، بهجای
پیشخان، صورت کاملتر آن، یعنی
پیشخانه، بهکار میرفتهاست (برای معنیهای دیگرِ
پیشخان، نک. فرهنگها و کتابهای معماری سنتی ایرانی، بهویژه کتابهای استاد کریم پیرنیا).
۴.
پیشخوان به معنی «وردست یا مرید مرشد نقال که پیش از او بهعنوان مقدمه غزلی یا قطعهای به آواز برای جلب توجه دوستداران به نقل میخواند» نیز هست (بهرام بیضایی،
نمایش در ایران، روشنگران و مطالعات زنان، ۲۰۰۰، ص ۲۱۵)، و روشن است که در این معنی املای
پیشخان نادرست و املای
پیشخوان درست است.
۵. در فارسی میانه xwān هم به معنی «سفره» و «طَبَق، سینی» بوده و هم به معنی «میز» (MacKenzie, D. N. 1971,
A Concise Pahlavi Dictionary). این دو معنی به فارسی نو نیز رسیدهاست، در معنی «میز»: «ملک بر خوان همی نان خورد و چهارده تن از وزیران با وی نشسته بودند و هرکسی را کرسیای چوبین زیر نهاده بودند» (طبری،
تاریخنامۀ طبری، ج ۱، ص ۵٩۶). ازاینرو، یکی از معنیهای
پیشخوان «میز یا صندوقی است که در پیش روی کاسب یا فروشنده قرار دارد». این واژه با همین املا دستکم از قرن هشتم در فارسی بهکار رفتهاست:
قرن ۸: پیشخوان دوکان را از طاسهای سیمکوفت … زینت داد (زنگی بخاری،
زنگینامه، ص ۷۲).
قرن ۱۰: در بازار بر پیشخوان دکان حلواگری نشست (خواندمیر،
حبیبالسیر، ج ۳، ص ۴۴).
قرن ۱۱: استادان نانوا را البته از چند چیز گریز نباشد، مثلاً ... پیشخوان (
چهارده رسالۀ فتوّت،
فتوّت و اصناف،
رسالۀ خبازان، ص ۱۵۵).
ازاینرو، املای
پیشخوان در عبارتهایی مانند «دفتر پیشخوان دولت» درست و بیاشکال است.
۶. گویا
پیشخان در معنی «کانتر» فقط چند دهه قدمت دارد: «میرفتند پشت پیشخان دواخانه، جایی که نسخهها را میپیچیدند» (اسماعیل فصیح،
دل کور، ۱۳۵۲، ص ۳۷). نوشتن
پیشخوان بهصورت
پیشخان همان اندازه درست است که
خواهر را
خاهر بنویسیم.
۷. امروزه
پیشخان /
پیشخوان در معنی «کانتر آشپزخانه؛ اُپن» نیز بهکار میرود: «پارچ آب را گذاشتم روی پیشخوان» (زویا پیرزاد،
چراغها را من خاموش میکنم، ص ۱۴۹).
۸.
پیشخوان بسیار پرکاربردتر از
پیشخان است. برای نمونه، در پایگاه مجلات تخصصی نور (
noormags.ir)
پیشخوان ۱۶۹۵ شاهد و
پیشخان ۸۷ شاهد دارد و این در حالی است که بسامد
پیشخوان (با نیمفاصله) را در شمار نیاوردهایم (برای
پیشخان در این وبگاه شاهدی نیافتیم).
۹. اینک چند شاهد معاصر از
پیشخوان:
پیشخوان باید با رنگ روغنی قرمزرنگ ... ساخته شود (اسناد اصناف ۱۳۲۰، ج ۱، ۴۲۴).
داشت انعام پیشخدمت را روی پیشخوان میگذاشت (احمد کریمی ۱۳۴۵،
ناطور دشت، ص ۲۴۶).
کاغذی از روی پیشخوان برداشت (جمال میرصادقی،
چشمهای من خسته، اشرفی، ۱۹۶۶، ص ۲۲).
کلهپز از پشت پیشخوان به آنها نگاه میکرد (صادق چوبک،
روز اول قبر، جاویدان، ۱۳۵۱، ص ۱۵۷).
عباسجان یک ران گوسفند را ... روی پیشخوان میگذاشت (محمود دولتآبادی،
کلیدر، نشر پارسی، ۱۳۶۳، ص ۲۲۴۷).
این مرد را از پشت آن پیشخوان شیشهای ... بیرون میکشم (رضا براهنی،
رازهای سرزمین من، مغان، ۱۳۶۶، ص ۳۲۲).
پشت پیشخوان (جعفر مدرس صادقی،
سفر کسرا، نیلوفر، ۱۹۹۱، ص ۱۳۴).
کافهچی ... پشت پیشخوان ایستاده بود (منصور کوشان،
واهمههای مرگ، ۱۳۹۱، ص ۶۳)
دستش را روی پیشخوان سیگارفروشی گذاشته بود (منیرو روانیپور،
نازلی، ص ۳۵).
در پیشخوان خانۀ تیمسار هم هیچکس نبود. هستی گفته بود پیشخوان خانۀ تیمسار نوعی شورای محل است» (سیمین دانشور،
ساربان سرگردان، خوارزمی، ۲۰۰۱، ص ۱۳).
پیشخوان یک مغازۀ دودهنۀ دونبش (ایرج پزشکزاد،
چند حکایت، آمریکا، شرکت کتاب، ۱۳۹۶، ص ۵).
پیکرههای زبانیِ استفادهشده در این پژوهش:
۱.
books.google.com
۲. کتابخانۀ دیجیتال نور
فرهاد قربانزاده
@azvirayesh