اعتقاد ما براین است که فقط با آگاهیرسانی در جامعه و بین گروهها میشود آیندهای روشن ساخت.
بدون شک آگاهیِ مردم مساوی با مرگِ دیکتاتوری است.
رادیکالترین کانال #صادق_هدایت در تلگرام
فردِ مذهبی همیشه سعی دارد شما را متقاعد کند که دین منشأ اخلاق است و توانایی زندگی بدونِ دین را برای انسان به رسمیت نمیشناسد. امّا اگر به او بگویید که در فکر دینداری و پذیرفتن دینی غیر از دینِ او هستید، خواهید دید که همه چیز تغییر میکند، زیرا او مطمئن است که تنها دینِ او صحیح است.
شروع کرد به دشنام به یهود و مسلمان و مسیحی. "به اسم چند نفر که اصلاً معلوم نیست وجود داشتهاند یا نه حماقت و پستی و گدایی را زورچپان میکنند." دربارهٔ خدا سارتر حرف جالبی دارد... فقط او نیست، هر کسی که یک جو شعور داشته باشد باید همین فکر را بکند. اگر هم خدا وجود داشته باشد به من چه مربوط؟ خدا باید چه موجود بدبختی باشد که بنشیند شپشهای مرا بشمرد و یا ببیند در روز چندبار دولا و راست میشوم. اگر خدا یهوه است که چه موجود وحشتناک بیرحمی است. شهرها را کنفیکون میکند، مردم را نابود میکند... و یهودیها برای اینکه از چنگ امپراطوری ساسانی و بیزانس در بیایند، یک نفر را تیر کردند که اسلام را راه بیاندازد...
مذهبی که فقط حرف شتر و پشگلِ شتر و شکم و زیر شکم را میزند، دشمنِ خونینِ زیبایی است. همهاش مردهپرستی، آن دنیا... تازه آن دنیا را هم میتوانی بخری، میروی مکّه میدهی کله گوسفند را ببُرند که تو را ببَرند به بهشت تا شیر و عسل کفلمه کنی... باورکردنی نیست!
در دوران کودکی، سادهلوحیِ ما برایمان بسیار سودمند است؛ این سادهلوحی به ما کمک میکند تا با سرعتِ فوقالعادهای مغزمان را از دانش و حکمتِ پدر و مادر و اجدادمان پر کنیم، اما اگر پس از رسیدن به دورانِ بزرگسالی از این سادهلوحی در نیاییم، طبیعتِ ما باعث میشود که به یک هدفِ آسان برای طالعبینان، رسانهها، مبلغینِ مذهبی و شیادان بدل شویم. باید زودباوریِ اتوماتیکِ دورانِ کودکی را با شکاندیشیِ سازندهی علمِ بزرگسالی جایگزین کنیم.
در حال حاضر آنچه صدها میلیون دانشآموز و دانشجوی یهودی و مسیحی و مسلمان در دبیرستانها و دانشگاههای خود میآموزند این است که از پیدایشِ کائنات تا به امروز در حدود ۱۶ میلیارد سال، از پیدایش منظومهی شمسی ما در حدود ۶ میلیارد سال و از پیدایش زندگی در روی زمین در حدود ۳ میلیارد سال میگذرد، و به همراه آن میآموزند که کهکشانِ ما که منظومهی شمسی و زمین به آن تعلق دارد تنها یکی از ۵۰ میلیارد کهکشانِ جهانِ آفرینش است و این کهکشان خودش به تنهایی ۲۰۰ میلیارد خورشید دارد که خورشیدِ ما فقط یکی از آنها و آن هم نه از بزرگترینِ آنهاست.
سرتاسر ممالکی را که فتح کردند، مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جاسوسی و دورویی و تقیه و دزدی و چاپلوسی و کون آخوند لیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت درآوردند. درست است که عرب پستتر از این بود که از این فضولیها بکند و این فتنه را جاسوسان یهودی راه انداختند و با دست خودشان درست کردند برای اینکه تمدنِ ایران و روم را براندازند و به مقصودشان هم رسیدند؛ اما مثل عصای موسی که مبدل به اژدها شد و خود موسی ازش ترسید، این اژدهای هفتاد سر هم دارد دنیا را میبلعد.
اگر تنازعِ بقا راست است انسان تنازعِ فنا مینماید. او میکُشد، برای خوردن میکُشد، برای شفادادن میکُشد، برای آمرزیدن میکُشد، برای پوشش، برای زیور، برای پول، برای جنگ کردن، برای علم، برای تفریح و بالاخره میکُشد فقط برای کُشتن. پادشاهِ ستمگر غدار و خون خواریست که همه چیز را میخواهد و به هیچ چیز ابقا نمیکند و هنوز به خودش دلداریِ زندگانی بهتری را در دنیای دیگر میدهد!
سرآغاز تفکرات اگزیستانسیالیستی در این جملهی داستایفسکی نهفته است: «اگر خدا وجود نداشته باشد، همه چیز مجاز است.» براستی اگر خدا وجود نداشته باشد، همه چیز مجاز است و در اینصورت انسان تنها شده است؛ زیرا او نه در خود و نه در بیرون از خود تکیهگاهی نخواهد یافت تا بتواند بر آن اتکاء کند، یعنی دیگر تقدیری وجود نخواهد داشت. انسان آزاد است، انسان آزاد است!
مارکس اشتباه کرد! دین برای مردم افیون نیست؛ تریاک منجر به بیهوشی و کسالت میشود، اما مذهب اغلب مایه توحش بود. دین تمام تمدنها را به گورستان تبدیل کرد.