ferdoshajianفردوس حاجيان

#poet
Канал
Логотип телеграм канала ferdoshajianفردوس حاجيان
@hajianFerdosПродвигать
432
подписчика
1,27 тыс.
фото
699
видео
839
ссылок
#آموزش_براى_صلح با رويكرد #صلح_فرهنگى #EducationForPeace with Approach #CulturalPeace🏛☮️🕊#TeachersMatter #MAHDA #UncleFerdos #PeacePromoter #عموفردوس#سفير_آموزش_جهان #شهرك_الفبا #مهدا
К первому сообщению
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ مصاحبه ایرج گرگین با
#فروغ_فرخزاد راديو ايران١٣٤٥
قسمت يكم(كپى ممنوع 🙏)
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
شما مى توانيد در گوگل با وى پى ان تمام مصاحبه را جستجو كنيد ولى خواهش مى شود از اين پست ها كپى نزنيد و با آى دى فوروارد شود
🏛🙏💫☮️📜🎤🕊
🎤_ راجع به زندگی، شرح حالتان

والله حرف زدن در این مورد به نظر من یک کار خیلی خسته کننده و بی فایده ای است. خوب، این یک واقعیتی است که هر آدمی که به دنیا می آید، با لاخره یک تاریخ تولدی دارد. اهل شهر یا دهی است ، توی مدرسه ای درس خوانده، یک مشت اتفاقات خیلی معمولی و قراردادی توی زندگیش اتفاق افتاده که با لاخره برای همه می افتد، مثل توی حوض افتادن دورۀ بچگی، یا مثلاً تقلب کردن دورۀ مدرسه، عاشق شدن دورۀ جوانی، عروسی کردن ، از این جور چیزها دیگر. اما اگر منظور از این سؤ ال توضیح دادن یک مشت مسائلی است که به کار آدم مربوط می شود، که در مورد من شعر است . پس باید بگویم که هنوز موقعش نشده. چون من کار شعر را بطور جدی هنوز تازه شروع کرده ام.
- شعر امروز باید صاحب چه خصوصیاتی باشد؟ نکات ضعف ومثبت آن، وضع شعر امروز؟
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃 𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
من خیلی از شما تشکر می کنم که گفتید « شعر امروز» و نگفتید « شعر نو». چون داستان این است که شعر، نو و کهنه ندارد.آنچه شعر امروز را از شعر دیروز جدا میکند و به آن شکل تازه ای می دهد همان جدائی است که به اصطلاح میان فرم های مادی و معنوی زندگی امروز با دیروز وجود دارد.

من فکر می کنم، کار هنری یک جور بیان کردن و ساختن مجدد زندگی است و زندگی هم چیزی است که یک ماهیت متغیر دارد.جریانی است که مرتب در حال شکل عوض کردن و رشد و توسعه است.در نتیجه این بیان، که همان هنر می شود درهر دوره روحیه خودش را دارد و اگر غیر از این باشد اصلاً درست نیست، هنر نیست یک جور تقلب است.
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
امروز همه چیز عوض شده، دنیای ما هیچ ارتباطی به دنیای حافظ و سعدی ندارد؛ من فکر می کنم که حتی دنیای من هیچ ارتباطی به دنیای پدر من ندارد.فاصله ها مطرح هستند فکر می کنم یک عوامل تازه ای وارد زندگی ما شده اند که محیط فکری و روحی این زندگی را می سازند. فکر تلقی یک آدم امروزی، من فکر می کنم ،نسبت به آدمی که در بیست سال پیش زندگی می کرده کا ملاً عوض شده، آن تلقی که از مفاهیم مختلف دارد. مثلا مذهب، اخلاق، عشق، شرافت، شجاعت، قهرمانی، واقعا چون محیط زندگی ما عوض شده به نظر من تمام این مفاهیم زاییدۀ شرایط محیط هستند، این مفاهیم عوض شده. من مثال ساده ای بزنم، راجع به عشق صحبت می کنیم، پرسناژ مجنون که خب همیشه سمبول پایداری و استقامت در عشق بوده از نظر من که آدمی هستم که جور دیگری زندگی می کنم، پرسناژ او کاملا برای من مسخره است ، وقتی علم روان شناسی می آید و او را برای من خرد می کند، تجزیه و تحلیل می کند و به من نشان می دهد که او عاشق نه، یک بیمار بوده، آدمی بوده که مرتب می خواسته خودش را آزار بدهد. این است که خب به کلی عوض می شود. شما فکرش را بکنید وقتی لیلی های دورۀ ما توی ماشین کورسی سوار می شوند و با سرعت 120 کیلومتر می رانند و پلیس مرتب جریمه شان می کند آن وقت یک چنین مجنون هایی به درد این لیلی ها نمی خورند. در حالی که این مجنون ها ، شما نگاه کنید هنوز که هنوز است توی ادبیات ما ( البته ما اسم اینها را ادبیات نمی گذاریم، ولی « ادبیاتی » که میان عده ای مطرح است) هنوز که هنوز است زیر همان درخت بید نشسته اند و دارند باکلاغ ها و آ هو ها درد دل می کنند
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
#Forough_Farrokhzad #Poet
#Ferdos_Hajian #Unesco
#TeachersMatter
#Cultural_Peace
@HajianFerdos
فروغ‌زمان فرخ‌زاد(زاده ى ۸ دی ۱۳۱۳، تهران _پرواز ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران)، معروف به
#فروغ_فرخزاد و #فروغ
شاعر معاصر ایران
آثار:
۱۳۳۱_اسیر، ۴۳ شعر
۱۳۳۵_دیوار، ۲۵ شعر
۱۳۳۶_عصیان، ۱۷ شعر
۱۳۴۱_تولدی دیگر، ۳۵ شعر
۱۳۴۲_ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، ۷ شعر

گويند آشنایی با نویسنده و فیلم‌ساز ايرانى #ابراهیم_گلستان، موجب تحول فکری در وى شد انتشار مجموعه ى #تولدی_دیگر كه تحسین منتقدان را برانگیخت،
و نيز پس از چندى مجموعه ى
📜ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
جایگاه وى را در شعر معاصر ایران به‌عنوان شاعری بزرگ تثبیت كرد.
ترجمه،فيلمسازى،بازى در فيلم مستند و تهیه ى فیلمنامه برای فیلمی که هرگز ساخته نشد، از ديگر فعاليتهاى اوست.
مهدی اخوان ثالث درباره ى وی گفته‌است:«او زنی معترض به ستمی که بر زنان می‌رفت بود و می‌خواست به ظلمی که به نیمی از افراد جامعه می‌شد اعتراض کند. این را در کتاب‌هایش می‌توانیم ببینیم، از «اسیر» گرفته تا «دیوار» و زندگی و طرز فکر خیامی‌اش را در «عصیان». بعد هم که خواست اسلوب و کار تازه‌ای را ارائه دهد بسیار لطیف و پرشور و حال شعر می‌گفت. او شاعر خوبی بود، به‌خصوص شعرهای آخرش بسیار لطیف و پرشور و حال بود، شعر ناب و نجیب بود»
احمد شاملو درباره ى فروغ می‌گوید: «شاعری که پس از تولد دوباره ى خویش بیش از پنج یا شش سال نزیست، اما با مجالی که بی‌رحمانه اندک بود توانست به صورت یکی از درخشان‌ترین چهره‌های شعر امروز تثبیت شود. با مرگ او موسیقی درخشانی که خاص شعر معصومانه‌اش بود غیرقابل تقلید ماند و از گسترش بازایستاد»

سال ١٣٣٧ پس از آشنايى با ابراهيم گلستان ، زندگى او تغییر جدى می‌ كند. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم
"خانه سیاه است" را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز می‌سازند.
شايد كمتر كسى بداند كه فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه
"شش شخصیت در جستجوی نویسنده"
اثرِ
#لوئیجی_پیراندلو
به کارگردانی
#پری_صابری
بازی درخشانى را از خود ارائه داده است.فروغ فرخزاد در ۳۲سالگی بر اثر واژگونی اتومبيل در "دَروس قُلْهَك" درگذشت.
آثارش به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، اسپانیایی، عربی، ژاپنی و... ترجمه شده‌اند.

باورم بر اين است #تولدى_ديگر #تولد_ناشناخته_ها_ى_فروغ
است.بر خلاف بيشتر شاعران شعر اجتماعى و حتى فيلمسازان امروزى كه فقط از معضلات اجتماعى
مى گويند و راه حلى براى آينده ارائه نمى دهند،ترسيم دنياى ايده آل همراه با آگاهى و خرد و جايگزينى #عريانى_كلمات و #عريانى_انديشه به جاى #عريانى_غريزه از ويژگى هاى تولد جديد فروغ است.شايد #نيما و #شاملو در "زيست جهان" فروغ بيشتر نقش داشتند
اين حرف فروغ است:
"نمیشود فقط به غریزه زندگى کرد ، یعنی یک هنرمند نمی تواند و نباید فقط با غریزه زندگی کند"

تمام
#فردوس_حاجيان
٢٤/بهمن/٩٦
#Poet #FerdosHajianPhd
@HajianFerdos
مرگ من روزی فـــرا خـــواهد رسید
در بهـــــاری روشن از امــواج نـــور
در زمستــــان غبــــار آلــــــود و دور
یـا خـزانی خـالی از فریــــــاد و شور

مرگ من روزی فــــرا خــواهد رسید
روزی از این تلـــخ و شیرین روزهـا
روز پـــوچی همچو روزان دگــــــــر
ســــایه ای ز امروزهـــا ، دیروزهــا

دیدگـــــانم همچو دالان هــــای تــــــار
گـــونه هـــایم همچو مرمر هـای سرد
ناگهــــان خـــوابی مرا خـــواهد ربود
من تهی خــــواهم شد از فریــــاد درد

خـاک می خواند مرا هر دم به خویش
می رسند از ره کـــه در خــــاکم نهند
آه ... شـــــاید عــــاشقـــــانم نیمه شب
گــــل به روی گـــــور غمنــــاکم نهند

بعد من ، نـــــاگه به یک سو می روند
پـــرده هــــــای تیره ی دنیــــــــای من
چشمهـــــای ناشنـــــاسی می خـــــزند
روی کــــــاغذ هـــا و دفترهـــــای من

در اتــــــاق کــــــــوچکم پـــــا می نهد
بعد من ، بــــا یـــــاد من بیگــــــانه ای
در بـــر آئینه می مـــــاند به جــــــــای
تــــــــار موئی ، نقش دستی ، شانه ای

می رهم از خویش و می مانم ز خویش
هر چه بر جا مــــــانده ویران می شود
روح من چــــون بــادبــان قـــــــــایـقی
در افقهـــــا دور و پنهـــــــان می شود

می شتــــــابد از پـی هم بی شکـــــیب
روزهــــا و هفته هـــــــا و ماه هـــــــا
چشم تــــو در انتظــــــــار نــــــامه ای
خیره می مــــاند بــــه چشم راه هــــــا

لیک دیگــــر پیکـــــر سرد مــــــــــرا
می فشـــــارد خاک دامنگیر خــــاک !
بی تو ، دور از ضربه هـــــای قلب تو
قلب من می پوسد آنجــــــا زیر خــاک

بعد هـــــا نــــــام مرا بــــــاران و بــاد
نــــــرم می شویند از رخســــار سنگ
گور من گمنــــــام می مــــــــاند به راه
فارغ از افســـــانه هـــای نــــام و ننگ
#Forough_Farrokhzad
#Iranian_Poet
📜
http://cdn-tehran.wisgoon.com/dlir-s3/1053500x500_1418287382650895.jpg