روایت اولکامیز از مراسم صدمین روز وفات آنامحمد بیات
از مراد دردی قاضی تا عطا ایشان محمدی
پایگاه خبری اولکامیز – لطیف ایزدی: هنوز چند روز از حمله اسرائیل و بازداشت دو عضو شورای شهر گنبد نگذشته بود که مراسم یکصدمین روز وفات آنامحمد بیات، روزنامه نگارمنتقد و فعال سیاسی اجتماعی ترکمن صحرا طبق اعلام قبلی ظهرگاه سه شنبه هشتم آبان ماه ۱۴۰۳ در محله سیدآباد گنبد کاووس – و به قول آن مرحوم گنبد قابوس – برگزار شد. حدود سه ساعت در این مراسم حضور داشتم که حاصل دیده ها و شنیده های خود را روایت می کنم.
حضور تسلی بخش
حضور پرتعداد اقوام، خویشان، آشنایان و یاران آن مرحوم بدون شک تسلابخش خانواده آن مرحوم بود که هنوز فراقش سنگینی می کرد.
از یاران قدیمی مرحوم بیات حضور دو تن از همسنگرانش محمد بوزغی از روستای اودک دوجی و خدر مهرورز از اینچه برون که دهه ۶۰ در منطقه جنگی فکه از وطن دفاع کرده بودند جالب توجه بود.
بوزغی از خاطرات با مرحوم بیات در باب تشکیل جلسات متعدد به مناسبت های مختلف به ویژه برای نشریه صحرا در گنبد، کوموش دپه ، حالی آخوند ، ایمر و … . هم نشینی با مرحوم آنامحمد و عبدالرحمن و حمید حاجی و امان محمد و عبدالقهار تعریف کرد. به گفته وی آنا بیات مرد جلسه بود. همیشه آماده بود برای نشست ها و هم نشینی ها.
در معیت عطا ایشان و مراد دردی
قسمت دوم صحبت های حاج نورجان آق در مورد سفر هیئت فرهنگی ترکمن های ایران به ترکمنستان و دیدار با رئیس جمهورنیازاف بود. عطا ایشان محمدی نبیره مختومقلی و حاج مراد دردی قاضی اشاعه دهنده اشعار فراغی از بزرگان هیئت ایران بودند. در آن سفر احترام و تکریم مقامات کشور دوست و برادر ترکمنستان به ایرانیان به وِیژه به عطا ایشان محمدی و مراد دردی قاضی مثال زدنی بود.
وی افزود: آن زمان استانداروقت آقای درازگیسو بود. صفرمراد نیازاف از من در باره معنی درازگیسو پرسید که به زبان ترکمنی توضیح دادم.
فیلم جذاب
سبحان سالاری نیا خاطره ای بیان کرد و گفت: مراد دردی قاضی – که دایی آنامحمد بود و سخت دلبسته اش بود – در جستجوی کتاب دیوان مختومقلی ترکمن صحرا را در نوردید ولی نسخه مناسبی نیافت تا اینکه شنید شخصی در جرگلان کتاب مختومقلی را دارد. مراد دردی عزم خود را جزم کرد و برای یافتن کتاب عازم بجنورد شد. آن زمان تردد سخت نبود. در بجنورد سوار بر کامیونی که بار داشت و بالای بار نشست. حتی یک شب در مسیر به همراه راننده ماند. با هزار سختی به دیار محروم جرگلان رسید و پرس پرسان نزد عطا ایشان محمدی رفت. دریافت که که فردی روحانی و محترم است.
از عطا ایشان که نبیره مختومقلی بود کتاب شاعربزرگ ترکمن را خواست و گفت امانت در اختیارش بگذارد تا نشر دهد و به مردم توزیع کند. ایشان آقا که مراد دردی را نمی شناخت ابتدا نپذیرف سپس با سپس با نظر قره ایشان که گفت در گفتار و رفتار این مرد صداقت و اخلاص می بینم به او اعتماد کرد و گنجینه را در اختیارش گذاشت. مراد دردی هم دین خود را ادا کرد و مختومقلی را همچون گوهری ارزشمند نگهداری کرد و در مشهد به چاپ رساند.
مراسم بزرگداشت محمود عطاگزلی
این نویسنده ترکمن اهل خراسان همچنین در باره برگزاری مراسم بزرگداشت محمود عطاگزلی که نهم آذرماه در گنبد برگزار میشود گفت اقدامی ستودنی است که انجمن جیحون و بنیاد مختومقلی انجام می دهند . در واقع ترکمنستان با تحقیق و بررسی کسی را انتخاب کرد که لایق این عنوان بود و محمود عطاگزلی الحق سزاوار این افتخار است. در واقع نشان محمود برای یک شخص نیست بلکه برای همه ما ترکمن ها مایه مباهات و بسی افتخار است.
سنگ مزار
از آتلان خواستم که تصویرسنگ مزار پدرش را برام بفرستد. همچنین پرسیدم که کی در مزار گذاشتید؟ در جواب گفت: یک روز قبل از چهلم پدر عزیزم سنگ را گذاشتیم. از متن سنگ مزار سئوال کردم گفت: در آن قسمتی از شعردوست و همسنگر پدرم دکتر عبدالرحمن دیه جی را حک کردیم :
« سن دینگ تۆرکمن صحرامئزئنگ یانئپ دوران یۆره گی
بولیان بۆتین حق سئزلئغی، یازئپ دوران یۆره گی
اؤلوم نأمه اۆچین همیشه، گرچکلری ایر آلیار
سن دینگ بو حور قالان حالقئنگ، انتک انتک گره گی
سن دینگ بو تۆرکمن حالقی نئنگ، غالام بوُلان یاراغئ »
متن کامل در لینک
https://www.ulkamiz.ir/?p=39988