چه چیزی زیباتر از این است که انسان به زندگیِ خود نگاه کند و آن را مثل گلِ زنبق، سفید و پاک ببیند؟
« باباگوریو » اونوره دوبالزاک
به طبیعت نگاه کن
بنگر که یک گل چه اندازه حضور دارد،
چه اندازه تسلیم زندگی است.
نسبت به صداهای ظریف و بیشمار طبیعت هشیار شو، خش خش برگ ها د باد، ریزش قطره های باران، وزوز حشره ها، نخستین چهچهه پرندگان در صبحگاهان. خود را به طور کامل در اختیارگوش سپردن قرار ده. فراتر از صداها چیزی بزرگ تر وجود دارد: تقدسی که نمیتوان از طریق فکرآن را فهمید.
آنچه را سنگ ها، گیاهان وحیوانات هنوز می دانند، فراموش کرده ایم. فراموش کرده ایم که چگونه باشیم، آرام باشیم.
خودمان باشیم، آنجاکه زندگی هست باشیم: اینجا و اکنون!
هرگاه توجهت را به هرچیز طبیعی، هرچیزی که بدون دخالت بشر به وجودآمده است معطوف کنی، اززندان تفکرذهنی خارج میشوی و تاحدودی درحالتی از وصل باوجود- که هنوزهمه چیزبه صورت طبیعی درآن زندگی می کند- شرکت میجویی.
معطوف کردن توجه به سنگ، درخت یاحیوان به این مفهوم نیست که به آن فکر کنی، بلکه فقط آن را مشاهده کن و درهوشیاریات نگه دار.
«سکون سخن میگوید»
نویسنده : اکهارت تله
@haftayeneh
@sefidart