.
شگفتی روزگاری شد... مرا از عقل دود آمد!
مسلمانزاده دیدم دست در دست جُهود آمد!
سخن آیینهی عقل است، شادا وضعِ خاموشان...
که بسیاری دهان دیدیم کز وی بوی کود آمد!
تو گویی هرچه نادانیست ابری شد به تاریکی
سپس بادِ سفاهت هو زد و بر ما فرود آمد!
ندانستیم اینک ناقهی عقل است پِی کردیم
بلاهت صیحهای شد راست بر قومِ ثمود آمد!
«دروغ و خشکسال و دشمن» آوخ! آن دعا را باش...
یکی آمین نگفتی اهرمن با هرچه بود آمد!
کتاب از دستمان افتاد... پر زد روی رفها رفت
چنین آخرزمان را دیر میدیدیم، زود آمد!
.
.
#حسین_جنتی
#تازه
@h_jannati
.