👈 مثل پَر سبک، مثل سنگ محکم!
🔹 لایتین مک کوئین در انیمیشن Cars در دور نهایی مسابقات کاپ پیستون (!) با تکنیک «بپیچی به چپ، میری به راست» باقی ماشین ها رو پشت سر گذاشت. چیزی که در نگاه اول کاملا متناقض به نظر می رسه.
🔹 ما معمولا برای به حداکثر رسوندن «بهره وری»، سعی می کنیم ورودی های سیستم رو ماکسیمم کنیم و انتظار داریم به تبع اون خروجی های سیستم هم ماکسیمم بشن و سرعت انجام کارها بالاتر بره. اما این اتفاق نمی افته چرا که با ماکسیمم کردن ورودی سیستم، خود سیستم دچار اختلال و افت عملکرد می شه و به طور ضمنی توان عملیاتی اش افت می کنه در نتیجه انجام دادن کارها هم زمان بیشتری می بره.
🔹افزایش ورودی ها باعث درگیر شدن با چندوظیفگی، عدم تمرکز و پخش شدن انرژی در ابعاد فردی و تیمی میشه. ما با زور چپونی کارهای بیشتر داخل ورودی سیستم، نمی تونیم به حداکثر بهره وری اون برسیم. پس باید چیکار کنیم؟ باید بپیچیم به چپ، تا بریم به راست! یعنی باید کاملا برعکس عمل کنیم و ورودی کمتری به سیستم بدیم تا خروجی بهتری بگیریم.
🔹بذارید جور دیگه ای بهش نگاه کنیم، طبق قانون لیتل در نظریه صف ها میشه گفت:
Time to process = Work in progress / Throughput
که منظور اینه که اگر میزان کارهای در جریان رو تقسیم بر توان عملیاتی یک سیستم کنیم، زمان انجام اون کار ها در میاد. حالا اگر بخوایم زمان انجام کارها رو کم کنیم، 2 تا راه داریم؛ اول این که توان عملیاتی سیستم رو بیشتر کنیم (که خب بدیهیه که موثره اما همیشه هزینه داره)، و اما دومین راه این که میزان کار در جریان رو «کم» کنیم!
🔹 فرض کنید یه پرینتر داریم که در هر ثانیه 1 کاغذ رو چاپ می کنه. ما اگه 10 تا کاغذ تو ورودی چاپگر بذاریم، احتمالا کاغذها تو پرینتر گیر می کنن یا در بهترین حالت تغییری در بهره وری پرینتر حاصل نمی شه. چون پرینتر همچنان در هر ثانیه فقط می تونه 1 کاغذ رو چاپ کنه. ما برای پرینت کردن 10 تا کاغذ به شکل نرمال به 10 ثانیه زمان «نیاز» داریم و راه میانبری وجود نداره. اگه 10 تا کاغذ رو با هم بدیم به دستگاه نه تنها زمان پرینت کردنشون کمتر نمی شه که بلکه درست کردن خرابی احتمالی دستگاه باعث صرف زمان بسیار بیشتری خواهد شد.
🔹 اگر به این درک برسیم، یا میریم تعداد کاغذهای مورد نیازمون رو از 10 تا کمتر می کنیم (ورودی کمتر) که تو زمان کمتری کل کار به اتمام برسه، یا این که میریم سراغ این که پرینترمون رو ارتقا بدیم که سرعت چاپ بیشتری داشته باشه و یا یه پرینتر دیگه هم اضافه می کنیم که به صورت موازی با پرینتر اول کار کنه. (افزایش توان عملیاتی)
🔹 تا اینجاش میشه مثل پَر سبک، اما مثل سنگ محکم یعنی چی؟ منظور من از این عبارت به فضای تعهد بر میگرده. تو مثال قبل، 5 تا کاغذی که پرینتر کاملا پرینت شون کرده باشه، بهتر از 10 تا کاغذیه که هر کدوم نصفه نیمه چاپ شدن. مثل سنگ محکم یعنی قاطعانه تصمیم بگیرید کارهای کمتری انجام بدید اما اون ها رو کاملا به اتمام برسونید به جای این که مثل بوسهل زوزنی در همه کارها ناتمام باشید
😄🔹اینجاست که شعار Stop starting, Start finishing وارد داستان می شه. اگه شما یا تیم تون با کلی کار تلنبار شده رو به رو هستید که نَفَستون رو بریدن، از شروع کردن کارهای جدید دست بکشید و به تموم کردن کارهای قبلی برسید. از خودتون بپرسید چه کارهایی رو میتونید کلا کنسل کنید؟ کدوما رو می تونید به آینده موکول کنید؟ چه دسته ای از کارها رو میتونید به افراد یا تیم های دیگه واگذار کنید و از صف کارهای خودتون خط بزنید؟ و در نهایت کدوم یکی از کارها رو حتما باید انجام بدید؟ تمرکزتون رو بذارید تا این دسته آخر رو تموم کنید. همیشه تلاش کنید تعداد محدود و مشخصی از کارها رو توی صف داشته باشید و تعداد ورودی ها رو کنترل کنید.
🔹برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتونید از مینیکتابی که در ادامه کانال ارسال شده استفاده کنید.
#productivity #agile #product_management#بهره_وری #اجایل #چابک #مدیریت_پروژه📲 Join
@growly_ir