#تورا_من_چشم_در_راهم@GreenShadows6*به سراغِ من اگر میآیی
دلِ
#دیـوانه در این وادیِ
احساس
رهاست
تند و آهسته ، چه فرقی دارد؟
با خودت جلوهی مهتاب بیاور به دلم
باز باران بزن و
بر لبِ تشنهی من چکّه کن و آب بپاش
نورِ خورشیدم باش
ماهِ تابانم شو
باخبر باش از من و از رازِ دلم
*به سراغِ من اگر میآیی
بگذر از بيشه و دشت
پراز احساس بیا
وَ کمی همصحبت
با گُلِ یاس بشو
روزها از پسِ شب میگذرند
مثلِ انگشتانت
از دلِ خرمنِ گیسوهایم
در کنارِ تو چه زیباست خزان
*به سراغِ من اگر میآیی
پراز آغوش بیا وَ دلم را بردار
دلم افتاده زمین
پشتِ این پنجرهها بارانیست
پشتِ این پنجرهها قاصدکی مهمانست
وقتِ خوابست دگر
میتپد قلبِ من از حسِّ حضورت در خواب
چشم بستم به خیالت برسم
خواب دیدم
به سراغِ دلِ من آمدهای
درِ دل را زدهای
درِ دل باز به رویت کردم
تو در آغوش کشیدی تنِ سرمازده را
شانهی عشق کشیدی تو به موهایم باز
نازِ دل دیدی خریدی با ناز
گفتی؛
به خدا وسوسهی بوسه قشنگست ز لب
سیبِ سرخی ز لبم چیدی باز
در سکوتی که تمنّا شده در چشمانم
آسمان بارید و
عشق شد نقطهی آغازِ دلم
در فراسوی خیالاتم باز
بیصدا چشم به راهم برسی
تویی و جادهی عشقست و قدمهای دلت
وَ منِ تنها در مرزِ همین فاصلهها
به تو میاندیشم
تو که نزدیکتر از من به منی
*به سراغِ من اگر میآیی
نرم و آهسته ، نه!
هرجور دلت خواست بیا
چینیِ نازکِ تنهاییِ من
مثلِ آن چینیِ
#سهراب تَرَک دار که نیست
دلم از عشق شده محکم و قرص
و ازین حادثهی عشق ، دلم تَر شده است
من به اندازهی دنیا به دلم
عشقِ تو را جا دارم
خاطرت را به دلم بسپارم
تو فقط با من باش
دلِ
#فـرزانه در این وادیِ
احساس
رهاست
@GreenShadows6#فـــرزانه_بابایــی (قاصدعشق)
02/07/16
@GreenShadows6