سوار تاکسی میشم.هدفون رو میذارم رو گوشم و به آهنگهای همیشگیم گوش میدم. هوا خیلی سرد شده و تا تونستم لباس پوشیدم که یه وقت سرما نخورم، آخه بهم میگفتی ببین تو از اونایی که وقتی مریض میشی،زمین و زمان رو بهم میدوزی و کولی بازی درمیاری. طبق عادت میرم تو گالری گوشیم یکی از عکسامون رو باز میکنم و روت زوم میکنم. عکس مال روزیه که ساندویچ فلافل دستمونه و گفتی اینو بخوریم انگار باروت خوردیم......