آخوند اومد و گفت: "نه، تو باید بپوشی چادر
آزادی تو خیالته، حرفهات همه کاغذ"
رؤیاهاش پر کشیدن، توی قفس آرزوها
هر چی که ساخت فرو ریخت، مثل باد توی صحرا
گفتن امام زمان میاد، میشه عدالت توی شهر
ولی دخترک دید فقط، زنجیر و ظلم بیشتر
هنوزم توی چشماش یه نوری هست، یه امید
این دخترک توی دلش، یه انقلابه جدید