شهادت شهید مدافع حرم محمودرضا بیضائی پیکر محمودرضا سر تا پا غرق خون بود. پیکر آمد بهشت زهرا سلام الله و لباسهای رزم از تنش خارج شد.
بازوی چپ از کتف جدا بود و با چند عضله به بدن بند بود. روی بازو، در اثر ترکشها و موج انفجار، تا روی مچ بشدت آسیب دیده بود. پهلوی چپ پر از جراحت بود. بعدا شمردم، روی پهلوی پیراهن ۲۵ جای اصابت ترکش بود. سر یکی از ترکشهایی که اصابت کرده بود از زیر کتف راست خارج شده بود. ساق پای چپ شکسته بود و ترکش کوچکی هم به سرش گرفته بود. با همه جراحاتی که جلوی چشمانم بر پیکرش میدیدم، زیبا بود. زیباتر از این نمىشد که بشود. غبطه میخوردم به وضعی که پیکرش داشت. توی دلم گذشت و زیر لب گفتم ماشاءالله داداش! ای والله! حقا شبیه حسین علیه السلام شدهای اما نه #شبیه زهرا سلام الله بیشتر... چه میگویم؟... هیچکس نمیدانست حرف آخری داشته یا نه. آنهایی که بالای سرش رسیده بودند میگفتند . نفسهای آخرش بود و حرف نمی زد. نمىدانم ... شاید وقتی با موج انفجار به دیوار کانال خورد، یا زهرا گفته باشد.
مدتی بود روی زندگی #مداحان_شهید تفحص و پژوهش میکردم کار رو زمین مونده ای که امروز متولی نداره و میطلبد که عاشقان اهل بیت علیهم السلام بجنبند تا وقت نگذشته. در این کوشش بزرگ به روایتی از شرح حال یکی از #مداحان_شهید_دفاع_مقدس که در عملیات #والفجر_8 شهید شد رسیدم روای ، روایت برایم گفت: این مداح شهید به خاطر صدای خوش و هیکل خوش #قبل_از_انقلاب در کابارهای تهران که محل معصیت عده ای بود برنامه اجرا میکرد و با صدای خوشش اهل معصیت را سرگرم میکرد. اما به برکت امام و انقلاب متحول شد و در زمره #ذاکران_امام حسین(ع) در آمد و در دفاع مقدس هنر و نفس گرمش را وقف جبهه کرد. و در #عملیات_والفجر_8 در کسوت یک بسیجی به شهادت رسید. این شهید عزیز در قطعه 53 گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها در چند قدمی شهید مدافع حرم #رسول_خلیلی در خاک آرمیده است راوی: جعفرطهماسبی